سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        علی ویارانش

        شعری از

        منوچهر منوچهری (بیدل)

        از دفتر شعرناب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳ آبان ۱۳۸۹ ۱۸:۰۰ شماره ثبت ۱۷۲
          بازدید : ۱۰۶۷   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر منوچهر منوچهری (بیدل)

        الهی

         دیگر آن خلوت نشینانت نمی خوانند

        ودیگر ازخرابات آن ندای دلنشین

        که ازآتش شوق توجوشید

        بگوش جان نمی آید

        بگوآن پاک دینانت کجارفتند

        وشایدهم که خشگیدند

        شاخ برگشان ازباد   پائیزی 

        کز ظلم و وستم خیزید

        الهی قلب ما بشکست از انده ودوریها

        کجارفت آن تندیس پاکی ها

        که رشگ مهرو ماه وآسمان بودند

        فروق جانشان بی تارک خور شید

        میجوشید

        صفای قلبشان این اسمان لاجوردین را

        پراز انوار خودمیکرد

        درون چشمشان موج میزد

        موج عشقو مهربانی ها

        کجا رفت مولا علی آن شاهین پاکیها

        که روح قله هااز آهشان برخویش می لرزید

        واز خنده او کلهای وحشی

        با نسیم بادبخودمی بالید

        دل کوه از صدای پایشان پرشوروغوغابود

        کجا رفت آن استوره های عشق وآزادگی

        که از گفتارشان

        بوی بهشت آمیزه ای با مهربانی بود

        نفسهاشان چو عطر غنچه های نوبهاری

        بودطبیعت در تمنای نگاه لطفشان می سوخت

        وهر خاکی به امیدی که شاید

        روزگاری بستر راه علی باشد

        بخودآرام می پیچید

        کجا رفتند آن آینه های نور یزدانی

        که اختر هااز انوار خدائیشان

        زخود شرمنده می گشتند

        الهی دیگر آن پاک دینانت

        از چشمه های عشقوسرمستی

        نمی خوانند

        الهی قلب من پر دردواندوه است

        کجا رفتندآن استوره های عشق وآزادگ

        که پیوند میان عشق ماوخدابودند   

        فقط به خاطرتویاعلی

         

         

         

         

        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0