سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 3 بهمن 1403
    23 رجب 1446
      Wednesday 22 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

        چهارشنبه ۳ بهمن

        و باغبان خوب مي داند...

        شعری از

        رونیا گلیان

        از دفتر فصل تولد ... نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۹ ۱۴:۵۸ شماره ثبت ۱۶۸۱
          بازدید : ۱۰۸۲   |    نظرات : ۲۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رونیا گلیان

        آغازي عميق از (پژواره):
         
         
        من از ديار بي دَيار پروانه هاي خزان زده
        و گلهاي پژمرده مي آيم!!

        محمد ترکمان(پژواره)
        ...............
         
        پاسخ اعظم گليان به محمد تركمان:

        من از صبوري تو لبريزم
        و اشكهايي كه رود ميشوند!
        در پناه گونه هاي مضطربم
        خود گواه ماجراست

        امروز!
        از ديار فاصله ها
        چشم هاي بيقراري بدرقه كردند
        پروانه ها ي خزان زده و گلهاي پژمرده را
        كه بيوه هاي صبور
        دردهاي
        مبهم اند

        اما!

        تو خود نشانه اي كه آن ديار بداند
        آبشار را هراسي نيست
        از ارتفاع
        و آينه را از شكستن!
        در ازدحام كوچه ا ي غريب...

        صداي سكوت آنجاست:
        آنجا
        كه رها كرد
        تلخ تلخ!!
        مهمانهاي خاك خورده را

        وانديشه اش چنان بود
         كه پروانه ها
        با بالهاي خط خطي شده در خزان ، از لذت پرواز بي خبرند
        اما...؟
        همين تو را بس
        كه سايه ميشناسدت و قلمي ساده
        كه وصل مي كند تو را
        از هجوم تمام نامهرباني ها!!
        به خودت!
        به...خدا ...      اعظم گليان ( گلي )2/11/89
         
        به نام او ميرسم!
        نه اكنون كه در هر گذر از هر ثانيه اي ...
        و قلم با ذهني بي پروا
        در مامن گنجشكان كوچك صدا مي شود و
        باز چون هميشه اشاره مي كني و
        باران مي بارد!!

        و سكوت من
        خيس خيس از مسيري مي گذرد
        كه در انديشه ات مدفونش كرده اي

        آنجا
        صدايي را مي شنوم كه پيش مي بردم!!
        و من در صداي هق هقم
        مسير كوچ پرندگان را
        با انگشتهاي نازكم به تو مي رسانم!

        حالا نگاه نزديك صبح پرسه مي زند
        در انگشت اشاره اي ! كه كسي جز تو نفهميد
        به آسمان اشاره كرد
        يا مرا و تو را به سكوتي دوباره
        فرا خواند!؟
                        اعظم گليان ( گلي)
         
        .............
        پاسخ محمد تركمان به اعظم گليان:
         
        گفتم شاخک هایت را بالا بگیر!
        چشم های کاذبت را پاره کن!
        و کژدم را در حلقه هاي رنگین زندانی کن!!
        تا زهر انباشته شده برای تو را
        خود باده گساری کند!؟

        تو یک روزی از دل کهربا متولد خواهی شد!!
        و از دی ان ای تو!
        تشبیهات را سزارین خواهند کرد!
        تو بر خزه های سبز خواهی رقصید!!
        خزه هایی که به گُل خواهند نشست!!
        و خمیازه را بر سکوت تحمیل خواهند نمود!؟
                                                      محمد تركمان (پژواره)
                                                                      29/11/89
         
        ................
        پاسخ رونیا گلیان به محمد تركمان:
         
        آنگاه
        سكوت باغبان آواز خواهم شد!
        در آوارگي لحظه هاي شتاب زده ام
        و من فريب خورده ي دروغي كه چون ستاره رخشان بود
        نردبامي از واژگاني دلتنگ
        بر زمين سرد خواهم نشاند
        و بالا خواهم رفت تا در آنجا اصلي را به گيسوان فريب خورده ام بچسبانم
        كه فقط درخشان نيست...كه ستاره است!
        ديگر اجازه نخواهم داد
        سايه هاي سرد بر سر ماه فرياد بزنند
        يا دستهاي سنگينشان را
        در حوضي كه به ماهيها بخشيده ام بشويند
         
        و باغبان خوب مي داند!
         به زودي سايه هاي سرد 
        با آه گنجشكان كوچكي 
        كه با شاباش تير و كمان لرزيدند
        زمين گير خواهند شد
        و باغبان خوب مي داند...
                                               رونیا گليان29/11/1389
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        مهدی یوسفی نژاد (لولی وش)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4