شنبه ۳ آذر
امان از... شعری از شستیال
از دفتر مدار صفر درجه... نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۴۰ شماره ثبت ۱۶۳۲۵
بازدید : ۱۳۷۷ | نظرات : ۹۷
|
|
امان از شمع و ماه و هجرت یار
امان از آن همه چشمان بیمار
اللهی روح من یک دم نیاسود
از آن لحظه که زلفش شد پدیدار
مرا شرم نگاهش آتش انداخت
رحیما مرحمی بر زخم بگذار
امان از آن همه ناز و کرشمه
امان از سنگی سینه ی دلدار
امان از این دل شوریده ی من
امان از گریه و از چشم بیدار
من از روی چو ماهش شرمسارم
امان از جلوه اش از نورِ رخسار
اگر دنیا مجال دیدنم داد ......
امان از لحظه ی زیبای دیدار
خدارا با پریوش مهربانی!!!
امان از دوری اش از درد بسیار
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.