پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر محمد رضا نظری(لادون پرند)
آخرین اشعار ناب محمد رضا نظری(لادون پرند)
|
صعودم را نمیخواهم که دست از قله میترسد
نخواهم نردبانت را که مست از پله میترسد
مسیر جاده نا هموار!ببین پاها چه میلرزد
نکش ما را به هر سویی که کور از چاله میترسد
کسی گم کرده ام اینجا اگر حالا زمینگیرم
نگو برخیز و راهی شو که پا از کوچه میترسد
نکن ناز و نکن عشوه!جوانیهای من طی شد
چنان دل مرده ام حالا که لب از بوسه میترسد
من آن گرگم که اهلی شد!دریدن شد فراموشش
برو چوپان خیالت تخت!که گرگ از گله میترسد
مرا پروانه میخواهی.اسیرم میکنی هر دم
نکن با من چنین ظلمی که کرم از پیله میترسد
به راهم دانه میپاشی ولی هرگز نمیفهمی
فریبم داده صیادی که مرغ از دانه میترسد
به گوشم قصه میخوانی ولی گوش مرا روزی
چنان پر کرده محبوبی که گوش ازقصه میترسد
چنان شوریده احساسم که میرقصد قلم اما...
به یاد او که می افتم قلم از واژه میترسد
چنان پر میشوم گاهی که میگیرد گلویم بغض
سکوتم را نکن باور .گلو از ناله میترسد
غزل یعنی همان گریه که هق هق میزند مردی
رهایش کن کنار شعر که مرد از گریه میترسد
.................................................................................
دوستان قافیه در این شعر فتحه و (ه)آخره.قافیه ها ضعیفه واقعا نمیشد حسمو با کلمات بهتری بیان کنم.اینم از مشکلات شعر کلاسیکه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.