چهارشنبه ۵ دی
فزقت یار... شعری از سجاد کرد (کرد)
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۸ تير ۱۳۹۲ ۱۱:۲۶ شماره ثبت ۱۵۰۴۹
بازدید : ۷۳۹ | نظرات : ۶۱
|
آخرین اشعار ناب سجاد کرد (کرد)
|
فرقت یار
هیچ میدانی چرا بنشسته ام من در کنار
با خودم در جنگم و در کارزار
چشم من در راه و قلبم در عذاب
بی توان ایستاده ام در انتظار
با خودم درگیر و درگیر خودم
می خورم هر دم شراب بیشمار
روز و شب غمگین و بین کوچه ها
میکنم غم های خود را آشکار
مینشینم من به باغی از خزان
در میان شادی و شور بهار
گرد دوری اش نشسته بردلم
نیست جایی هم به قلبم بی غبار
در تلاطم در میان آب ها
من ندارم در کفم هیچ اختیار
این تمام از فرقت و دوری اوست
فرقت و دوری او برده قرار
سوزم و در فرقتش این حال من
آتشی بر قلب من گشته به کار
کرد ندارد هیچ امیدی به دل
غیر لطف ایزد و پروردگار
سجاد کرد 92/3/1
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.