جمعه ۷ دی
سراب شعری از محمدجواد امینی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۱ تير ۱۳۹۲ ۱۳:۴۷ شماره ثبت ۱۴۶۷۹
بازدید : ۹۰۲ | نظرات : ۳۶
|
آخرین اشعار ناب محمدجواد امینی
|
همیشه پشت نگاه تو آب شد، بانو
کسی که زندگیش یک سراب شد ،بانو
دچار درد غریبی که بود و آخر دید
تمام کلبه ی قلبش خراب شد بانو
چه نقشه ها که به سر داشت عاشقانه ولی
به یک نگاه تو روزی بر آب شد بانو
فرشته ای که تو بودی ولی چگونه چرا؟
تب بهشت برینش عذاب شد بانو
در اشتیاق نگاهت فقط تورا می دید
شبیه قصه ی تلخ حباب شد بانو
سوال های مکرر و ترس پرسیدن
به طعنه از تو شنیدن جواب شد بانو
قرار بود بسوزد به این گناه ولی
تمام بغض و سکوتش ثواب شد بانو
و روزهای پیاپی که منتظر ماند و
اسیر جرعه ی تلخی شراب شد بانو
برای بودن با تو فقط غزل گو بود
همه نتیجه ی عشقش کتاب شد بانو
کسی نبود که گردن بگیرد این غم را
نباش فکر مصیبت ، حساب شد بانو !
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.