پنجشنبه ۱ آذر
یک روسری برای گریستن من... شعری از وسعت اله کاظمیان دهکردی
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۷ تير ۱۳۹۲ ۱۸:۵۳ شماره ثبت ۱۴۴۷۲
بازدید : ۱۶۲۹ | نظرات : ۱۵۲
|
دفاتر شعر وسعت اله کاظمیان دهکردی
آخرین اشعار ناب وسعت اله کاظمیان دهکردی
|
پایان گیاهی ی مرا می شنوی!
در نفس عطسه و گریه و قد کشیدن صدایی
که بوی رطوبت می داد...
من از گیاهی ی دست هام با تو حرف زدم
وقتی توشاعر شدی
وقتی تو با واژه های کوچکم ور می رفتی
چقدر دلم می خواست
تورا به بوسم
سهم من هرگز مثل الوچه های سرخ
پهن شدن در افتاب نبود!
سهم من در اتاق تو می رویید
وقتی موج های رادیوموسیقی ی سواحیلی می اورد
با یک مشت عطر وانیل تازه
که گیج مان می کرد...! امشب ؛
مشبک انگشت هات را به تکان بچه گنجشکی؛
لبه ی پنجره ات,
به لرزد روی تخت نارنجی ات,
متولدم کن پایان گیاهی ی مرا می شنوی!
یک روسری برای گریستن من کنار بگذار......
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.