يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر محبوبه زیدی (ماه پوپک)
آخرین اشعار ناب محبوبه زیدی (ماه پوپک)
|
ساعت چهارسال قبل بود
که خواب جهان به پایان رسید
ومردی سواربرارابه های چوبی
ازپشت دستهای خود،بسته بیرون آمد
باهیاهوی کلاههایی ازجنس شمشیر وخنجر
وتاختنهایی ازجنس غباروگرد
هی هی هی هی هی هی
آسمان را به تمسخرگرفت
سربه بالا
بالاترازسرو
قهقه به جان جهان انداخت
هی هی هی هی هی هی
سوزتونی که سوزمونم..*<سبز تویی که سبز میخوانم>
سوزتونی که سوزمینم...*<سبز تویی که سبز میبینم>
بالاترازسبزمن
سبزبالابلندمن
دیوانه ! این سررا میچرخانی ازپس زمین
این دف راازپس نگاههای پرازکین
این پاراازپس زخمهای این پیر
هی هی هی هی هی هی
بچرخ بچرخ
پرنده پردرآورده است
مادرکبوترزاییده است
خدا
خدا
خدا عاقبت ککش گزیده است
این دف رابرهم مزن
این چنگ رابرآسمان مخراش
دیوانه به جنون /جنون به آتش
تماشایی شده است این آتش
این جنون این آتش رابرهم مزن
هی هی هی هی هی هی
دستارت راپرتاب کرده ای
این دلق چراپاره شده است؟
این آسمان ازچه فروریخته است؟
صدای مویه ی مادرمیایدازمخملکوه
شیون ازخدامیرسد به زمین
آسمان زارمیزندازدور
حلق توآویزشده به این جنون
راه من کج شده ازتو به خون
زمان به لرزه های جان من رسیده
هی هی هی هی هی هی
مادرم مادرم دستش ،زمین را به دورخودچرخیده
این دوک بدجوری برپاهای من پیچیده...
به شتاب به شتاب به شتاب
حلاج برآسمان من نشسته
روان ازخانه ی من پریده
زمین وزمان به اوج من رسیده
خواب جهان به پایان رسیده...
*سروده ای ناب با صدای گرم واهورایی استاد ایرج رحمان پور...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.