سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 14 ارديبهشت 1404
    8 ذو القعدة 1446
      Sunday 4 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

        يکشنبه ۱۴ ارديبهشت

        ⚫ عروضِ استفراغ ⚫

        شعری از

        سید هادی محمدی

        از دفتر چهارپاره ها نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ ۸ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۲۸۵
          بازدید : ۵۸۰   |    نظرات : ۱۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        صدای ارسالی شاعر:
        بسم الله الرحمن الرحیم 
         
         
         
         
        وزنِ شعرم عروضِ استفراغ 
        گریه تنها ویارِ افکار است 
        ترس از تا شدن مچالیدن 
        مرگ بر هر چه شکل خودکار است
         
         
        تِر بزن مُهلتِ دقایق را
        پشتِ ته مانده های بالشِ خیس
        جیغ در تُنگ تَنگِ آزادی 
        زنده بادا زبانِ ماشه ی هیس
         
         
        آن ورِ کوچه های زندانی 
        انقلابِ دروغِ بی تُنبان 
        خانه از هر طرف سیاهی بود 
        انتهای فروغ در تهران 
         
         
        دشنه در دیس، آهن و احساس 
        رویِ الاکلنگِ شعرِ سپید 
        هیچ کس آیدا و احمد را 
        لایِ درزِ کتاب قصّه ندید 
         
         
        شهريار از تبِِ گرسنگی اش 
        غزلی گفت و حُقّه اش پوسید 
        بعدِ دیر آمدی چرا حالا 
        گور بابای عشق را بوسید 
         
         
        خونِ سهراب در تلاطمِ بوم
        ‌‌عطسه کرد از کشاله ی سرطان
        بسته جغرافیای قایق را 
        سَرِ زانویِ باورِ انسان 
         
         
        دختر تُرش مزّه ی سروان 
        تَهِ خانِ تپانچه جان داده 
        دوئلِ عاشقانه ی زخمی 
        شیشه نوشابه را نشان داده
         
         
        شعر، این پا به ماه عفریته 
        داسِ در آسمانِ پوشالی 
        تیتر در تیتر انتهای جنون 
        تُخمِ تصویر های توخالی 
         
         
        بار سنگینِ بی قراری ها
        روی دوش کتاب خم شده و
        آخرین صفحه از رمانِ اوین
        توی قابِ خیال نم شده و
         
         
        قرن ها با صدایِ قاعدگی 
        انحنای مداد چاییده 
        پوست در پوست لاشه ی خود را 
        پای رحمِ تراش زاییده 
         
         
        وای از واژه های اسقاطی 
        نخِ دندانِ بر گلو مانده 
        دستِ آخر تمامِ شاعر را 
        نونِ ساکن، شبانه خشکانده
         
         
        شعر و دکلمه و طراحی کاور 
        #سید_هادی_محمدی 
         
         
        پی نوشت :
         
        ⚫ صدای قبل دکلمه، صدای مرحوم عزت الله انتظامی است در فیلم حاجی واشنگتن ساخته ی مرحوم علی حاتمی محصول سال ١٣۶١ شمسی 
         
        ⚫ دشنه در دیس عنوان مجموعه شعری است از احمد شاملو که اولین بار در سال ۱۳۴۴ منتشر شده است.
         
        از مهم‌ترین شعرهای این کتاب می‌توان به گفتی که باد مرده است، شبانه (یله بر نازکای...)، فراقی، سمیرمی، شبانه (زیباترین تماشاست...)، از منظر، و ترانه آبی اشاره کرد.
         
        ⚫ آهن ها و احساس اثر احمد شاملو
         
        این کتاب شعر یکی از نایاب ترین و مهمترین کتاب شعر چاپ شده در ایران است که در دهه سی در دویست نسخه به چاپ رسیده است
        این دفتر شامل سه شعر به نام های :مرثیه ، برای خون و ماتیک و مرغ دریا میباشد
         
        ⚫ دختر سروان (به روسی: Капитанская дочка) رمانی تاریخی از الکساندر پوشکین نویسنده روس است که نخستین بار در سال ۱۸۳۶ در مجله ادبی ساورمنیک منتشر شد. این رمان در قالب خاطرات یک افسر اشراف‌زاده امپراتوری روسیه به نام پتر آندرویچ و با زاویه دید اول شخص نوشته شده‌است. 
         
         
        ۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۱۹ ساعت پیش
        درود استاد عزیز
        شورانگیز و زیباست
        موثر و پر معنی
        دستمریزاد
        موفق باشید خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۱۰ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        وحید سلیمی بنی
        ۲۳ دقیقه پیش
        عروض استفراغ
        ( سید هادی محمدی )

        وزنِ شعرم عروضِ استفراغ
        گریه تنها ویارِ افکار است
        ترس از تا شدن مچالیدن
        مرگ بر هر چه شکل خودکار است

        تِر بزن مُهلتِ دقایق را
        پشتِ ته مانده های بالشِ خیس
        جیغ در تُنگ تَنگِ آزادی
        زنده بادا زبانِ ماشه ی هیس

        آن ورِ کوچه های زندانی
        انقلابِ دروغِ بی تُنبان
        خانه از هر طرف سیاهی بود
        انتهای فروغ در تهران

        دشنه در دیس، آهن و احساس
        رویِ الاکلنگِ شعرِ سپید
        هیچ کس آیدا و احمد را
        لایِ درزِ کتاب قصّه ندید

        شهريار از تبِ گرسنگی اش
        غزلی گفت و حُقّه اش پوسید
        بعدِ دیر آمدی چرا حالا
        گور بابای عشق را بوسید

        خونِ سهراب در تلاطمِ بوم
        ‌‌عطسه کرد از کشاله ی سرطان
        بسته جغرافیای قایق را
        سَرِ زانویِ باورِ انسان

        دختر تُرش مزّه ی سروان
        تَهِ خانِ تپانچه جان داده
        دوئلِ عاشقانه ی زخمی
        شیشه نوشابه را نشان داده

        شعر، این پا به ماه عفریته
        داسِ در آسمانِ پوشالی
        تیتر در تیتر انتهای جنون
        تُخمِ تصویر های توخالی

        بار سنگینِ بی قراری ها
        روی دوش کتاب خم شده و
        آخرین صفحه از رمانِ اوین
        توی قابِ خیال نم شده و

        قرن ها با صدایِ قاعدگی
        انحنای مداد چاییده
        پوست در پوست لاشه ی خود را
        پای رحمِ تراش زاییده

        وای از واژه های اسقاطی
        نخِ دندانِ بر گلو مانده
        دستِ آخر تمامِ شاعر را
        نونِ ساکن، شبانه خشکانده

        به نام او که می داند
        ماه هاست سوییچ قلم را خاموش کرده ام و برای نوشتن رغبتی ندارم. به خصوص بعد از این که گاهی سری به سایت ها یا صفحات مجازی می زنم و می بینم نوشتاری به عنوان شعر بر روی این صفحات نقش بسته و در امتدادش " استاد " استاد " هاست که بیداد می کند.
        یکی از درایت و چشم سوم "استاد" فلانی تعریف و تمجید می کند و آن یکی خودش را در پای قلم "استاد" بهمانی قربانی می کند.
        یکی گریبان چاک می کند، یکی گیسو می برد و نوشابه پشت نوشابه است که برای هم باز می کنند و یک نفس تا ته سر می کشند.
        از این ها که بگذریم حواله ی عرق سوز و شوهر عمه عذب که پی جفت تاس می گردد هم حکایتی است شنیدنی.

        اما بعد از این همه احوالات می گردم ببینم چرا آدم ها لجن های بطنشان را در بوستان شعر تخلیه می کنند و کله ام می گوید: از بس که این بوستان توانمند است در تجزیه کثافت های ذهنی و بطنی آدم ها. چه جایی بهتر از بوستان شعر می تواند کثافات داخلی ذهن آدم ها را بپذیرد تجزیه کند و خروجی ای صاف بدهد تا آدم ها دوباره آن را مصرف کنند؟
        بی شک من هم آدمیزادم و صفاتی دارم که گه گاهی بروز می کند. اما امروز با خواندن عروض استفراغ سید هادی، بدجور صفت حسادتم گل کرده و ذهنم را می جود.
        مدام می گوید: کاش این شعر مال تو بود. کاش تو این شعر را سروده بودی.
        و این طور است که نفس حسودم قلم را استارت می کند تا چند خطی در پای "شعری که دوست داشتم مال من بود" براند.

        مطبوع
        وقتی از "طبع" صحبت می شود می توان با راحت ترین روش ها "طبع" را در آدم های مختلف جست. تجربه به من گفته بسیاری از کسانی که قلم به دست می گیرند به دلایل مختلفی مثل محدودیت ذهنی یا عدم توانایی در موزون کردن کلام یا دیگر دلیل ها نمی توانند شعر بسرایند، نامطبوع نیستند، این ها افرادی هستند که گرد و خاک غلیظی بر طبعشان نشسته و سعی اشان برای پاک کردن این گرد و غبار و صیقل دادن به طبع به حدی نبوده تا طبعشان درخشان شود. برای همین به نوشتن بسنده می کنند ولی امواج و غوغای درونشان باعث می شود به حس ارضا نرسند، پا را پیشتر می گذارند و نوشتارشان را به شعر گره زده و مدعی می شوند شعر سروده اند.
        این ها را ننوشتم تا فردی را تحقیر کنم یا دیگری را مفتخر.
        با اندکی تحقیق و مطالعه موضوع روشن است. شعر فارسی قواعدی دارد که بر مبنای گفتار فارسی بنا شده و هرچه که بر پایه های غیر از این مبنا گسترده شود نه این که بی ارزش باشد ولی شعر نیست.
        کافی است چهارمقاله عروضی سمرقندی را یک بار مطالعه کنید.
        احمد بن عمر بن علی نظامی سمرقندی در چهارمقاله پس از ایراد مقدمات رساله در آغاز به سراغ دبیری می رود و دبیری را اولویت می دهد بر شعر که در مقاله دوم رساله از آن سخن می راند.
        عروضی سمرقندی در ابتدای مقاله ی اول در باب دبیری می نگارد:
        "دبیری صناعتی است مشتمل بر قیاسات خطابی و بلاغی، منتفع در مخاطباتی که در میان مردم است بر سبیل محاورت و مشاورت و مخاصمت، در مدح و ذم و حیله و استعطاف و اغراء و بزرگ گردانیدن اعمال و خرد گردانیدن اشغال و ساختن وجوه عذر و عتاب و احکام وثایق و اذکار سوابق، و ظاهر گردانیدن ترتیب و نظام سخن در هر واقعه تا بر وجه اولی و احری ادا کرده آید."*
        *چهارمقاله احمد بن عمر بن علی نظامی سمرقندی – به تصحیح و اهتمام مرحوم محمد قزوینی به کوشش دکتر محمد معین به سال 1327 هـ.ق چاپخانه بریل لیدن (هلاند) ص 19 و 20
        و در ادامه حکایاتی را قلمی می کند در ماهیت دبیر و آن چه دبیران نوشته اند و تاثیرات که یک نوشته که شعر نبوده است بر روال اتفاقات در زمان.

        به این وصف آدمی باید سبک مغز باشد که تاثیر و ارزش دبیری و آن چه دبیران می نویسند را درک نکند یا منکر. لا ادری

        و اما طبع
        نگاهی بیندازیم به عروض استفراغ سید هادی محمدی
        قبل از ورود به شعر نام شعر را مرور کنیم.
        عروض استفراغ
        عروض اسـ ( مفاعلن ) تفراغ ( فعلان )
        شنیدن نام شعر با نشستن وزن مفاعلن فعلان بر طبع مخاطب است. با شنیدن نام اثر گویی جنبشی در طبع پدید می آید که خواننده خود را برای غرق شدن در بحری موزون آماده می کند و چه وزنی بهتر از فاعلاتن "فعلاتن" مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون).
        این خفیف مسدس مخبون که بر مسدس بودنش از سوی شاعر پافشاری می شود هرچند در قالب قطعات به هم پیوسته دلربایی می کند اما چنان آهنگی دارد که سحر کلام را در جان مخاطب می نشاند و طمع ادامه خواندن را در خواننده شعر بیدار می کند.
        بی تردید یکی از خواص این وزن دلفریبی بسیار آن است که نرمی و لطافتی خاص در طبع خواننده ایجاد می کند و این نرمی بدون این که مخاطب متوجه شود او را دربر می گیرد و غرقش می کند.

        سید هادی چه کرده است
        گره خوردن عناصری مثل استفراغ و ویار در بند اول که با ابتدای ( وزن شعرم ) پایه گذاری شده خبر از زایش درونی شاعر می دهد. گویی صاحب اثر که باردار است سر جنین شعر را که در بطنش جنبیده به پایین هدایت می کند تا درد زایمان خود را تخفیف دهد.

        این سیر در بندهای دیگر با تصاویر ذهنی صاحب اثر در قالب شعر چنان خودنمایی می کند و در هر بند رنگی و لعابی دارد که خواننده را در برابر طاووسی رنگارنگ مسحور می کند.
        بی تردید ورود به عناصر دیگر که در بندهای مختلف این اثر بی نظیر استفاده شده ساعاتی می طلبد و تفاسیر و توجیهاتی که از حوصله قلم من خارج است که مثنوی ای خواهد شد هفتاد من و برای من که گردکوی فردوسی نیستم باری سنگین خواهد شد که به رویم خواهد افتاد از ثقالت.

        پایان ماجرا
        اما در بند پایانی شعر صاحب اثر پس از نشان دادن عناصر و تصایر فراوان با مهندسی ای مطبوع این نقش را قلم می زند:
        نونِ ساکن
        شاعر انگشت در جایی فرو می کند که یکی از قواعد مهم عروض شعر فارسی را به بردگی گیرد تا کارش را به اتمام برساند و حس ارضایش را تکمیل کند.

        بی تردید اکنون اثری زاده شده که تنها لیاقت یک واژه را دارد تا با خود یدک بکشد : " شعـــــر"

        عزت زیاد
        وحید سلیمی بنی
        14 اردی بهشت 1404 خورشیدی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        ۱۹ ساعت پیش
        درود و عرض ادب و احترام استاد عزیز و فرهیخته

        شعری کم‌نظیر و تاثیرگذار در مذمت شعر و..
        به راستی که شعر چیست جز ازدحامِ تنهایی و التهابِ دل‌آزار و انتظاری نفس‌گیر
        خواندن از قلم شگفت‌انگیز شما همیشه لذّت‌بخش و آموزنده‌ست
        به معنای تمام و کمال شاعر هستید ماشاءالله
        سلامت و سعادتمند و نویسا بمانید
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        سیاوش آزاد
        ۱۷ ساعت پیش
        سلام این سبک سلیقه ی من نیست لیک
        صلاح مملکت خویش خسروان دانند
        برخی واژه ها که در این سبک به کار می رود حس می کنم روح خراش است
        حال نمی دانم ممحض در این سبکید یا در سبک های دیگر نیز قلم می زنید و در فرض ثانی چه نیک که مستفیض گردیم
        باری چون به شما ارادت دارم عرض ادبی و رفع زحمت
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۱۰ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        بهــاره طـــلایـی زیدی
        ۱۷ ساعت پیش
        درود و عرض ادب استاد محمدی بزرگوار
        چه کسی بهتر از دکتر سید هادی محمدی، می تونه این سروده ی فراناب رو نقد و واکاوی کنه؟!!
        ✅✅هیچ جمله و واژه ای شایسته ی تحسین این قلم نیست✅✅

        قلم و اندیشه تون همواره سبز

        🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۱۰ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        یاسر کریمی
        ۱۶ ساعت پیش
        درود بر دکتر محمدی گرامی و عزیز خندانک
        می آموزم در کلاس درس شما خندانک
        سلامت و تندرست باشید خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۱۰ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        ۱۶ ساعت پیش
        درود استاد محمدی گل
        خیلیعالی خندانک خندانک
        مرحبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        شهريار از تبِِ گرسنگی اش
        غزلی گفت و حُقّه اش پوسید
        بعدِ دیر آمدی چرا حالا
        گور بابای عشق را بوسید خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۱۰ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        ۱۵ ساعت پیش
        سلام و درود استاد بزرگوارم جناب دکتر محمدی گرانقدر
        واقعا هیچ واژه ای در وصف اشعار بی نظیر شما ندارم
        و همین که خداوند به من عنایت کرده که پای صفحه شعرتان حاضر شوم؛جای بسی شکر دارد..
        سایتون بر سر ما نابیون مستدام
        سلامت و تندرست باشید خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۱۰ ساعت پیش
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
        ارسال پاسخ
        آرمین اسدزاد (الف)
        ۱۲ ساعت پیش
        می‌توان اعتراض کرد که آقا جان این چه وضع شعر گفتن است؟
        واژه‌هایی که توجه را بیشتر از مصاریع و ابیات جلب می‌کنند.
        مصاریع و ابیاتی که اکثراً هیچ ربطی به هم ندارند.
        تصاویر درهم و برهم که درکل هیچ نشان نمی‌دهند.
        کلاژهای کلامی بی‌ربط از شاملو تا پوشکین.
        گسستگی روایی، پارگی انسجام، نبود یکدستی.
        و موارد دیگری که حرف را خیلی به بیخ می‌برد...

        جواب همه‌ی این اعتراضات فقط یک کلمه است:
        شعر پست‌مدرن که همه قاعده‌ها را می‌شکند و کامنت‌ها را ببینید، بر دل اکثریت نشسته و مقبول افتاده...

        درود و احسنت جناب محمدی
        سید محسن نصرالهی
        ۸ ساعت پیش
        سلام و رحمت بر ادیب دانا و توانا 💚🍓🌹
        درود بر حضرت والا و کنز الشعرا 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎

        دست ما کوتاه
        علمت بر نخیل ... 🍇🍇🍇🍇🍇
        جواد مهدی پور
        ۷ ساعت پیش
        سلام و احترام محضر استاد دکتر محمدی عزیز

        اشعار نابتان ستودنی ست

        عالی سرودید

        زنده باشید به مهر

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        مهدیس رحمانی
        ۴ ساعت پیش
        درودها استاد گرانقدر

        به زیباییِ تمام خندانک خندانک

        زبانم الکنست خندانک 🌸

        گوهر قلمتان همواره نویسا🌸

        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ۱ ساعت پیش
        درود استادگرامی
        عالی بود
        قلم سبزتان مانا خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1