دوشنبه ۳ دی
مهربانی شعری از ناصر یادگارفرد
از دفتر سیب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ ۱۳:۴۰ شماره ثبت ۱۳۶۸۵
بازدید : ۶۸۰ | نظرات : ۲۴
|
آخرین اشعار ناب ناصر یادگارفرد
|
اون روزها
آسمان نیلگون بود
زیبا بود
تماشایی بود
اون روزها انگیزه بود
احساس بود
واژه ناامیدی، بی معنا بود
شب ها آسمان
پر از ستاره بود
ماه بود
هر ستاره
از آنِ یکی بود
و ما در زمین
به حرمت آسمانُ زمین
درخت سیب می کاشتیم
ودر بهار سبد سبد
گل می چیدیم
گل هایی از جنس امید
رنگ گل های بهاری
رنگ عشق بود و شادی
گذشت زمان بی معنا بود
شور و شوقی بود
سبدهامون پر از مهربانی بود
پر ازعشق و نشاط بود
چشم به هم زدیم
دیدیم زمان ما را
تا کجا آورده
زمان ما را آورد تا
بی کران خستگی
به بی حوصلگی مفرط
به فضای مبهم کار
و به اونجا که
از مهربانی سخنی نیست
از عشق و از نشاط
نشانی نیست
هرچه هست
خشکی و سردیست
سردی تنِ
آدم های بی احساس
به اونجا که
واژه ها خالیست از محبت
و گل ها بی بو
زمین پر از ریزشِ جمعی گل ها
دست ها ناتوان
و هیچ دستی گلی را آب نمی دهد!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.