چهارشنبه ۱۳ فروردين
|
دفاتر شعر مهدی بابایی راد
آخرین اشعار ناب مهدی بابایی راد
|
از ابتدای خیابانهای چهارصد دستگاه
تا انتهای دنجِ دیوارهای بهشت سکینه
دلش میخواست هوار بکشد
اگر تنهایی امان میداد
و دست از دهانش بَر میداشت
پاهایش راه گم کرده بودند
و دستهایش بسته...
تا آنها را با بال گنجشککی تاخت نزند
برای دیدن طلوع
دو پنجرهی رو به آفتاب
روی دیوارِ زیر زمین کشیده بود
همیشه با چترها قهر!
ولی زیرباران
فقط خیس میشد
باران هم او را طلاق داده بود...
سرِ سنگینش اجازه نمیداد
آسمان را پرواز کند
همیشه دوید
اما خط پایان قد میکشید
و شیرین ترین خرمالوها
بالای بلندترین شاخهها رویید
تمام روزهای عمر
مثلِ کلاغهای خوش خبر!
قارقار کنان
سیگار پشت سیگار
روی شیشههای پنجرهها
پشت جدولهای حل نشدهی خیابان!
ردِ پای یار کشید
خط ممتدی بود که آخر کار
جای نفس
وقتِ احیا
فقط آه میکشید...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود بر شما
سال نو مبارک