سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 2 فروردين 1404
  • عيد نوروز
  • هجوم مأموران ستم شاهي پهلوي به مدرسه فيضيه قم، 1342 هـ ش
  • آغاز عمليات فتح المبين، 1361 هـ ش
23 رمضان 1446
    Saturday 22 Mar 2025
    • روز جهاني آب

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

    شنبه ۲ فروردين

    زلف سیاهت

    شعری از

    سید محسن نصرالهی

    از دفتر مشقت عشق نوع شعر قصیده

    ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۵۸۶
      بازدید : ۲۷   |    نظرات : ۲

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر سید محسن نصرالهی

    عمریست که با یاد تو شبهام سحر شد
    با یاد تو تاریکی شب - قرص قَمر شد
     
    من در به در زلف سیاهت شده بودم
    سهم دلم از عشق فقط آه و شرر شد
     
    آن روز که تقسیم نمودند محبت
    ازعشق شما قسمت من دیده تر شد
     
    من مهر شما را به ازای چه گرفتم ؟!
    این مهر برایم شرف شمس و گوهر شد
     
    من بحر گدایی به حضور تو رسیدم
     از یُمن نگاه تو - کلام پُر ثمر شد
     
    انگار نه انگار که من غرق گناهم
    بر سفره تو هرکه نشست معتبر شد 
     
    پرونده سنگینِ پر از جرم و گناهم
    با لطف تو حکم اَبدم صرف نظر شد
     
    این زندگی سخت و همه تلخی و تُرشی
    با یاد تو شیرین ترِ از شهد و شکر شد
     
    ما از رخ معشوقه خود والح و حیران 
    آنکس که نظر کرد به تو اهل بَصر شد
     
    آقا شده ام از دم و دستگاه تو آقا
     آموختهٔ مکتب تو مرد خطر شد 
     
    من اوج گرفتم به ولای علی و آل
    آنکه نشده اهل وَلا اهل ضرر شد
     
    در درس شما یک جلسه بیش نبودم
    آنـرا که گدای تو شده صاحب اثر شد 
     
    افسوس که در جامعه فیک مجازی
    دینداری ما مذهبیان خاک به سر شد
     
    هر شب به تمنای وصال تو نشستم
    چون صبح رسید یاد تو هم مختصرشد
     
    شبها مسلمان شدم و اهل عبادت
    چون روز شد ایمان من اما و اگرشد
     
    مسجد که رسیدم پی سجاده و تسبیح 
    فردا که به بازار شدم عمر هَدر شد
     
    ✍️ سید محسن نصرالهی
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    ساسان نجفی(سراب)
    ۱۳ ساعت پیش
    درود بر شما..
    بسیار زیبااااست..
    خندانک خندانک
    خندانک
    بَهامین شیخ جامی
    ۸ ساعت پیش
    درود بی پایان جناب نصرالهی
    طبع جوشان و قلم روانی دارید
    عمریست که با یاد تو شب ها به سحر شد
    عمریست که با یاد تو شب ها همه سَر شد
    زیباست موفق باشید خندانک خندانک

    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1