پنجشنبه ۳۰ اسفند
چه زود سقوط کرده٬ام! شعری از آریادخت نوری
از دفتر شعر 1 نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۶۵۵۶
بازدید : ۱۷ | نظرات : ۱
|
آخرین اشعار ناب آریادخت نوری
|
سقوط من چه زود شد
نگو ز تو گذشتهام
صدای بیصدای من
نسیم بیقراری است
در نامههای خالیام
حدیث مهر نهادهام
روزی اگر رسید خبر
از گوش باد، از گوش شب
نگو نماندهای به یاد
که من ز تو نوشتهام
نور شدم برای تو
دور شدی اگر ز من
مرا جهان، معنا تویی
تو معنای جهان من
به هر غزل سرودمت
به هر شعر خواندمت
مرا چقدر شنیدهای؟
نگو که من نگفتهام
که من همه پر از امید
به انتظار وصل تو
ستارهها چه گفتهاند!
تو بارها شنیدهای
ز آتش درون من
شعله سوزان مرا
همیشه کور دیدهای
ز نالهام ابرهای شب
اشک شدند، باریدند
بخوان، بخوان!
که خواندنست نیاز من
شنیدن و شنیدنست
جان تن بیجان من
ز نغزها و نغمهها
ز شعر نوشتن خستهام
نگو که بیخبر شدم
که بیثمر شد راه ما
نگو ز تو گذشتهام
اگر منی هنوز مانده است
نگو نماندهام به عهد
آتش زیبا شدهام
به آسمان نگاه کن شبی
چه زود سقوط کردهام..
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.