سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 26 فروردين 1404
    17 شوال 1446
      Tuesday 15 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

        سه شنبه ۲۶ فروردين

        دار مکافات همین جاست

        شعری از

        منصور نصری(رهگذر)

        از دفتر تترا 1 نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ ۰۹:۴۱ شماره ثبت ۱۳۶۲۵۴
          بازدید : ۳۸   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر منصور نصری(رهگذر)

        جمعی به میان کوه دربند شدند
        آواز بلند کردهِ که دردمند شدند
        بالای قلل نشسته بود شهبازی
        اینان به چه کرده ای همبند شدند؟
        ولعِ کدام سیم و زر را کردند
        اینگونه چنین اسیر لبخند شدند
        اندیشه و عقل خود کجا گم کردند
        بیهوده به زاری و سوگند شدند
        در پاسخ آن شکارچی آمد مرغی
        از دامی که انداخته اند دستبند شدند
        این قافله را رحمی نباشد بر ما
        با ریختن خون ما هنرمند شدند
        غافل که خدای ما همین نزدیکیست
        دلداده به آن همیشه خرسند شدند
        امروز اگر زخم می زنی آگه باش
        بسیار شَهان دوباره مستمند شدند
        این دارمکافات ستم کاران است
        چشم بسته به روی آن فرهمند شدند
        تا عمر گران در جریانست ببین
        از کرده ی تو چه قومی سودمند شدند
        جمعی به میان کوه دربند شدند
        آواز بلند کردهِ که دردمند شدند
        بالای قلل نشسته بود شهبازی
        اینان به چه کرده ای همبند شدند؟
        ولعِ کدام سیم و زر را کردند
        اینگونه چنین اسیر لبخند شدند
        اندیشه و عقل خود کجا گم کردند
        بیهوده به زاری و سوگند شدند
        در پاسخ آن شکارچی آمد مرغی
        از دامی که انداخته اند دستبند شدند
        این قافله را رحمی نباشد بر ما
        با ریختن خون ما هنرمند شدند
        غافل که خدای ما همین نزدیکیست
        دلداده به آن همیشه خرسند شدند
        امروز اگر زخم می زنی آگه باش
        بسیار شَهان دوباره مستمند شدند
        این دارمکافات ستم کاران است
        چشم بسته به روی آن فرهمند شدند
        تا عمر گران در جریانست ببین
        از کرده ی تو چه قومی سودمند شدند
         
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود بزرگوار
        دلنوشته آموزنده و زیبایی است
        تکرار چه علتی دارد؟ خندانک
        منصور نصری(رهگذر)
        منصور نصری(رهگذر)
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام استاد
        در انتقال شعر اشتباه صورت گرفته و دوبار کپی شده
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۳ ۰۸:۵۹
        با سلام و عرض ادب
        استادوادیب.گرامی
        بسیار عالی خواندم
        هزاران درود برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی نظری سرمازه
        حدود ۱ ماه پیش
        درود
        خندانک خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1