شنبه ۱۱ اسفند
درد شاعر شعری از حمید حسینی
از دفتر چارپاره نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۱۵۳
بازدید : ۱۴ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب حمید حسینی
|
شاعر از درد خودش کنج اتاق افتاده
گویی از دست خزان میوهی باغ افتاده
خبر سردی احساس و زمستان جاریست
سر هر تیر چراغی که کلاغ افتاده
پنجره داده به دستان غزل شالم را
او که فهمیده از آه جگرم حالم را
هالهی دور و برم زخمی و بی رنگ شده
خوردهام قهوهی فنجان بد اقبالم را
نه انیسی که بفهمد چه در این دل دارم
نه امیدی که در آن سوی سواحل دارم
کشتی روح من از موج غزل پر شده است
این طرف یک دل بشکستهی در گِل دارم
ماندهام با همهی خوب و بد خود چه کنم
با خودم با ولد نابلد خود چه کنم
من که شرمندهی یک عمر در این نیمه شدم
مهلتی گر بدهد تا به صدِ خود چه کنم
قد علم کردهای از هیچ که یعنی چه شود
سر هر دامنه یک پیچ که یعنی چه شود
بگو ای شاعر این شعر پر از دلتنگی
بستهای دل به دل هیچ که یعنی چه شود
#حمید_حسینی
1403/11/06
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیباست