شنبه ۲۷ بهمن
|
دفاتر شعر فریباایازی روزبهانی
آخرین اشعار ناب فریباایازی روزبهانی
|
هوای بغض دارد آسمان چشم بارانی
دلش را می سپارد با ندای ابر طوفانی
گریزان از زمین در چرخشی خش دار می رقصد
گلی افتاده از شاخه به دست باد حیرانی
جواب از ابر باران زا ست در شبهای تنهایی
به نسرین گفت پیغامش، رسیده فصل پایانی
به دندان می فشارد آخرین گلبرگ هایش را
به فردا می سپارد حس بودن های پنهانی
زلیخا درد یوسف را که پنهان داشت؛می پنداشت؛
که از مکر زنان مصر یوسف گشته زندانی
که زندانی ز حبّ و بغضِ معشوقی ست؛ بی پروا
چو فرمان داد میمیرند بی چون و چرا آنی
جهان ِعاشقی چون برکه ای محبوس در اعصار
که راهش سد شده با صد هزار افکار شیطانی
"فریبا" ترک باید کرد از دنیا تعلّق را
به سختی بایدت دل کند بی حس پریشانی
|
نقدها و نظرات
|
درود جناب استکی و سپاس از ابراز لطفتان | |
|
درود و سپاس بانو به کلبه شعرم خوش آمدید | |
|
درود و سپاس از حضورتان جناب آقای مهدی پور | |
|
درود برشما جناب آقای منصوری و سپاس از ابراز لطفتان | |
|
درود و سپاس جناب نظری | |
|
درود خوش آمدید جناب صادقی مشتاق خواندنش هستم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غزلی ناب و زیباست
آموزنده
حکیمانه