دوشنبه ۱۵ بهمن
|
دفاتر شعر امیرسام نامداری(آتش یا سام)
آخرین اشعار ناب امیرسام نامداری(آتش یا سام)
|
دوش از جمال جانان جانم ز جان بگریخت
از شدت جمالش بر من توان بگریخت
.
زیبایی اش جهان سوز بُد ماه عالم افروز
تا بر رخش نظر شد دل در نهان بگریخت
.
من را به آرزو کشت آن ماه ترکمن رو
تا یک نظر بدیدم در سینه جان بگریخت
.
آن دلربای مه رو آن یار آهوان رو
تا دیده بر رخش شد دستش به نان بگریخت
.
یادم نمیرود آن، آن دلربا و جانان
تا روبه رو شدم من چون آهوان بگریخت
.
ای ماه غبغب من بازای در شب من
تا مه به من در افتاد چون رخش خان بگریخت
.
او همچنان غزالی میرفت با چه حالی
تا شاخه ای بلرزید دیدم دوان بگریخت
.
از پیچ و تاب زلفش کس زندگی ندارد
گفتم بهار من شو گفتا خزان بگریخت
.
بر جان بی جمالم چندی بده مجالم
تا یک نظر نظر شد گفتا نمان بگریخت
.
در ماه تاب رویش همچون پلنگ پریدم
از بیستون فتادم زود و روان بگریخت
.
چون کوه کن که تیشه برداشت زد به ریشه
جانم به راه گم شد گفتا نشان بگریخت
.
احرام بر غزل ها جانا چه دلنشین است
این جمله گشت تکرار گفتم که هان، بگریخت
.
صد ها حدیث دیدم تا وصل تو شنیدم
تا جان ز او دمیدم گفتا فغان، بگریخت
.
گفتم نگار زیبا در انتظار رویت
دل پیر گشت و رسوا گفتا نمان، بگریخت
.
آتش به خویشتن سوخت از عشق چون عبیرش
تا ناله ام بلند شد، گفتم فغان، بگریخت
سراینده : امیرسام نامداری
|
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.