سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 6 بهمن 1403
    26 رجب 1446
      Saturday 25 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

        شنبه ۶ بهمن

        مثنوی گرگنامه ( فصل سوم )

        شعری از

        امیرعباس معینی(بیت الاسرار)

        از دفتر بیت الاسرار نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۱۳۵۰۵۹
          بازدید : ۳۵   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امیرعباس معینی(بیت الاسرار)

        بزنم برگی دگر تا که شود بازی در 
        تا همه بازی دهرش نگری باری گر 
         
        قوچ و میشان همه در سردر آن بام جهان 
        بره ها غره به خود زیر کهان بام زمان 

        میش و میشک بر همان صخره دوان
        میشکش لایه دوان با همه جان خاره روان 

        مادرش باز بگفتش که کنون گوش فرا بره من 
        لعبتم باز بیانداز چو آویزه به گوش نوبه من

        جهشی بر سر صخره بده آن پای خودت
        تابی از زیر سُمت باز نگه پای چپت 

        سر به بالا بنگر سایه ای از کوه بلند 
        تا بمانی تو دگر ایمِن از آن روح بلند 

        بنشان قعر دو عالم که شود روی زمین
        تیری از سوی دو آدم که نشان روی کمین 

        به جهان در بشود تیر رها از بندی 
        تو بمان در بر صخره نشوی در عمدی

        بنشان تیغیه ی مهتاب ز سَرْ از شاخت 
        برو در مهلکه تاریکْ نمان در آفت

        آنچه در پشت سرت بود نگه باز مدار
        چست و چابک به نگاهی ز سر از ناز مدار 

        آنچنان بر جهتی باش روی در بادی 
        برو آن  قسمت از آن کوه که در آن شادی
         
         
        صبح روزی که در آیینه ی برکه بروی 
        ساعت صبح و دم شب که به برکه بجهی 

        سُم نگهدار به اصناف و نگه کن به طرف 
        گر که گرگی و ددی نیش به مانند صدف 

        تو دگر آب ز افکار و دل و کام خودت بیرون کن 
        بجه و پای به اطرافْ سرِ کوهْ خودت حیران کن

        به سرْ آن کوه بلند تا که توانی بدوان 
        تو نمان جان خودت از دد و دندان برهان

        به نمایش ننگر روی علف  بر بادی 
        به طرف سوی نسیمی نروی در خاکی
         
        این دگر برکه ببیند همه ی عالم دهر 
        آب برکه برود روز و شب از عالم بحر

        ادامه دارد...
        امیرعباس معینی ( بیت الاسرار )
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۱۳ روز پیش
        جالب و زیباست خندانک
        شاهزاده خانوم
        ۱۳ روز پیش
        درود بر شما خندانک
        خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۲ دی ۱۴۰۳ ۱۰:۱۸
        سلام بزرگوار
        دلچسب و زیبابود
        قلمتان نویسا
        در پناه حق
        درود درود
        خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        ۱۳ روز پیش
        درود زیباست
        مجتبی رحیمی
        ۱۱ روز پیش
        استاد امیرعباس معینی (بیت الاسرار)؛ درود

        «مثنوی گرگنامه» در قالبی حماسی و سرشار از حکمت‌های ژرف به پیش می‌رود. تصاویر بدیع از طبیعت و استفاده از عناصر روایی، فضایی افسانه‌ای خلق کرده که مخاطب را به دل داستانی پرماجرا می‌برد. بازی‌های زبانی هوشمندانه، همچون «قوچ و میشان» و «بره‌ها زیر بام زمان»، نشان از تسلط شاعر بر روایت و تصویرسازی دارد. پیام‌های عمیق در هر بیت، همراه با هشداری اخلاقی، بر غنای این مثنوی افزوده است. بی‌صبرانه منتظر ادامه‌ی این اثر درخشان هستیم.

        به مهر
        قدح

        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1