سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 16 اسفند 1403
  • روز وقف
7 رمضان 1446
    Thursday 6 Mar 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      پنجشنبه ۱۶ اسفند

      شاهزاده

      شعری از

      محسن گودرزی

      از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۳ ۲۱:۲۱ شماره ثبت ۱۳۴۸۳۳
        بازدید : ۱۰۱   |    نظرات : ۲۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محسن گودرزی

      شبی را نگاهم به آسمان دوخته 
      بدنبال آن شمع بر افروخته 
      هزاران اختر به پیش نگاه 
      سراسر یکی را به آن دوخته 
      گذشت از کالبد روح بلند 
      بخواب رفته چشمان هم چون کمند 
      دگر هر چه گویم رویا بود 
      نظاره گر آن سودا بود 
      سیاهی عظیم و نوری نبود 
      انعکاسی برای دیدن نبود 
      که گفتم خدایا اینجا کجاست؟
      بخیلی تو ،نور شب یلدا کجاست ؟
      صدایی بیامد از آن چاله سیاه 
      کدامین را خواهی تو ای بی ریا 
      بگفتم هر آنچه خدا خواهد اوست 
      سیاهی را چو تقدیر باشد ،هم اوست 
      صدا با من از آنجا بگفت ؛ 
      که روزی در این چاله ی سوخته 
      همه نور و ثروت بود، عشق بر افروخته 
      نشسته به پایش خوشه سنبل، عزیز 
      ز کژدم ،ترازو،کماندار ستیز 
      ز گاو و بره ،شیر و بز ،تاجدار 
      ز آبریز ماهی ،دو پیکر ،باغدار 
      همه شهزاده و فرقی نبود 
      میان من و ما و او ،دلقی نبود 
      و بود ناهید را بانوی عشق 
      ز بهرام و هرمز اسیری نبود 
      رسیدن به اوج فلک، آرزویی نبود 
      شب و روز را توگویی، فریبی نبود 
      همه دور خورشید تابان می‌گذشت 
      چراغی دگر جز خورشید نبود 
      که آمد آن اهریمن،ما و من کنان 
      و چادر بزد پای این برج گران 
      بیاورد همراه خود سحر و فسون 
      تمامی جادو شده تسخیر آن 
      به نا گه این برج فروریخته شد 
      و زندانی بزرگ از آن ساخته شد 
      سیاهی همه را در بر گرفت 
      شب و ماه و اختر به هم در گرفت 
      که شهزاده خوارند این اهریمنان 
      و شهزاده عشق را کردند نهان 
      بمانند تمساح پای این برج بلند 
      بخوردند شهزاده ها را یک به یک تا به من 
      به امید ،شهزاده ی توت زنده است 
      و این آخرین شهزاده است در کمند 
      شرافت برفت و قانون شد بکار 
      خوشی را که شد آرزوی این دیار 
      در این سیاره هرکس ساز خود را زند 
      که دل ها خموش و نور نیاید بکار 
      بگرد هر ستاره بگردند و خورشید 
      نیاید به چشم  این اهل فریب 
      سر راهشان لاشه سنگ های عظیم 
      نباشد جاذبه، در این  راه ،در کمین 
      که هیچ کس فکر دیگری هم نبود 
      فراموش کار و ضعیف و نمور....
       
      صداییی بیامد میان درد و دل 
      که صبح شد محسن پاشو نون بگیر 
      حلیم و عدس کمی جون بگیر .
       
      ۴
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۱۶:۲۹
      درود بزرگوار
      متفاوت و زیباست
      انشائالله که تعبیر خوشی دارد؟ خندانک
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۲۰:۰۱
      🌹❤️🌲🌺🌝😀🌸🌷🌱🙏🦚🦜🌵🌳🎋🍃🍂🍁🪷🪻
      ارسال پاسخ
      محسن گودرزی
      محسن گودرزی
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۲۰:۱۱
      سلام
      خدمت شما خواهر بزرگوار
      سپاس از لطف و محبت شما
      شاهزاده خانوم
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۱۷:۲۶
      حالا خداروشکر که شاهزاده‌ی توت زنده موند... خندانک
      درود بر شما خندانک
      سلامت و ثروتمند باشید خندانک
      محسن گودرزی
      محسن گودرزی
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۱۷:۳۲
      بانو شاهزاده توت شاهزاده خوشی و شیرینی زندگی اشاره دارد اصفهان چهارباغ شهر توت شهر شیرینی و سر زندگی است در ضمن این دقیقا همان کلمه یا واژه آیی که در رویا شنیدم و بکار بردم.
      سلامت و پایدار باشید.
      ارسال پاسخ
      محسن گودرزی
      محسن گودرزی
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۱۸:۱۷
      وجود ظاهرم تا چند بینی

      که اطلس‌هاست اندر برگ توتی
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۲۰:۰۲
      🌹❤️🌲🌺🌝😀🌸🌷🌱🙏🦚🦜🌵🌳🎋🍃🍂🍁🪷🪻
      ارسال پاسخ
      محسن گودرزی
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۱۷:۱۳
      سلام
      استاد بزرگوار
      خواب یا رویا نیازی به تعبیر ندارد
      تعبیر فریب است .چون معبر کس دیگر است.
      در پناه حق باشید . انشالله.
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۲۰:۰۲
      🌹❤️🌲🌺🌝😀🌸🌷🌱🙏🦚🦜🌵🌳🎋🍃🍂🍁🪷🪻
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۱۸:۵۳
      سرودبسیار زیبایی بود
      پایدار وبرقرار باشید
      درود بزگوار وادیب دانا
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      محسن گودرزی
      محسن گودرزی
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۱۹:۲۲
      سلام بر شما استاد دزفولی بزرگوار
      سپاس از لطف بیکران شما
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۲۰:۰۲
      🌹❤️🌲🌺🌝😀🌸🌷🌱🙏🦚🦜🌵🌳🎋🍃🍂🍁🪷🪻
      مجتبی رحیمی
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۱۹:۰۳
      درود استاد محسن گودرزی عزیز،

      چه شعر پر احساس و تصویرسازی زیبایی سروده‌اید! قصه‌ای از عشق و امید را به زیباترین شکل به تصویر کشیده‌اید. هر بیت از شعر شما دربرگیرنده دنیایی از معنی و احساس است که خواننده را به عمق تصورات شما می‌برد. ارادت و احترام بسیار زیادی برای شما قائل هستم و امیدوارم همیشه در خلق چنین آثار درخشانی موفق باشید.

      با ارادت
      قدح
      محسن گودرزی
      محسن گودرزی
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۱۹:۲۵
      سلام
      البته کمی هم از نامه عاشقانه جنابتان الهام گرفتم برای همین بدل شما هم نشست.میگن زکات علم ..همنونه.سپاس از شما و توجهتون.
      ارادتمند شما. گمنام.
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۲۰:۰۲
      🌹❤️🌲🌺🌝😀🌸🌷🌱🙏🦚🦜🌵🌳🎋🍃🍂🍁🪷🪻
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۲۰:۰۳
      سلام و ادب احترام جناب گودرزی بزرگوار
      احسنت بر قلم توانا ی شما
      محسن گودرزی
      محسن گودرزی
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۲۰:۱۲
      سلام
      و عرض ادب
      خدمت شما سپاس فراوان از لطف بیکران شما
      ارسال پاسخ
      مرتضی میرزادوست
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۲۰:۰۸
      سلام و درود جناب گودرزی گرامی خندانک
      ارزشمند و زیباست
      خندانک خندانک
      محسن گودرزی
      محسن گودرزی
      چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ ۲۰:۱۳
      سلام
      خدمت شما جناب میرزادوست بزرگوار
      سپاس از لطف و حضور شما.
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳ ۲۰:۳۴
      درود برادر شعری زیبا وعمیق از قلم گهربارتان خواندم
      محسن گودرزی
      محسن گودرزی
      پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳ ۲۱:۴۷
      سلام برادر و استاد بزرگوار سپاس از لطف و حضور شما خوش آمدید هم‌تبار.
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      4