پنجشنبه ۱ آذر
آلزایمر شعری از حسام رجبی
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ ۸ روز پیش شماره ثبت ۱۳۳۷۵۳
بازدید : ۱۴۹ | نظرات : ۳۱
|
آخرین اشعار ناب حسام رجبی
|
آلزایمر بخش
عمده یِ زندگی
مرا تشکیل داده است
مثلا
هربار
دستهایت را
گُم می کردم
دور گردن او
پیدا می شد
و در جشن عروسی ات
به جای تالار
کنار کابین نگهبانی
تا صبح می لرزیدم!
انگار با بند بندِ من
نافِ قیچی را
بریده اند
که هیچوقت
به هیچ چیز
نمی رسم!
اگرچه
نرسیدنِ دستِ تخیلم
به موهایت
آخرین آرزویم بود...
تا نتوانم
پردهِ یِ اتاقی باشم
که سایه یِ تو را
به آغوش می کِشد
حالا که به خودم
نگاه می کنم
کفش فراموش کارم
هرکجا می رفت
سر از پشتبام
در می آورد!
حسام رجبی
#آلزایمر
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام شاکرم ک دل نوشته این حقیر در خور شان چشمهای بانوی واژه بوده اند... متاسفانه چند شعر اخیرم خوردن ب اختلالات سایت خوشحال میشم منت بگذارید و از فیلتر نگاهتان عبور دهید | |
|
سلام و درودها خیلی بهتر شد ممنونم ازنگاه پر مهر شما | |
|
سلام استاد مثل همیشه منت ب این سیاهه می گذارید | |
|
به به استاد چقدر زیبا | |
|
ممنون سلام و درود بر شما | |
|
سلام استاد دزفولی عزیز | |
|
درود بر خالق احساس خوشحالم ب چشمت اومده داداش گل | |
|
درودها خدمت استاد گل | |
|
استاد شما هرچیزی بنویسید برای من پنجره است سلام استاد ...منت گذاشتید | |
|
سلام بر استاد زیبا سخن بنده | |
|
سلام استاد ممنون از نگاه زیباتون | |
|
درودها استاد چقدر زیبا تحلیل کردین خوشحالم که قابل دانستید | |
|
سلام برا شان دسم خیلی خوشحالم ...ای شعریل و دلت نشدی یه دست بوستم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود برشما جناب رجبی عزیز
بسیارزیبابود