سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 31 ارديبهشت 1404
    25 ذو القعدة 1446
      Wednesday 21 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت

        چشمان تو

        شعری از

        اهورا سواری پور مسیحا

        از دفتر آوار مسیحا نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳ ۱۹:۰۸ شماره ثبت ۱۳۳۷۱۸
          بازدید : ۹۱   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اهورا سواری پور مسیحا
        آخرین اشعار ناب اهورا سواری پور مسیحا

        چشمان تو ایستگاه زمان است
        در امان ایک نگاهش، لحظه ای مکث!
        بعد از آن ، جنگ جهان است
         
        باز این چه شورش است که در قلب آدم است؟
        باز این چه نگاه؟ و چه درنگ؟ و چه ماتم است؟
         
        لحظه ای، در یک نگاه ، یک نفس،یک تپش، غرق در تفسیر بود
        بعد از آن لحظه تمامم در نگاهت گیر بود
         
        لحظه ای بر پشت پلکم حک شد و چشمی که بست
        بعد از آن لحظه، همان بود، که هست!
         
        بعد از آن لحظه با دوچشمت خو گرفتم
        من نگاهی سرگشته بودم، با دوچشمت سو گرفتم
         
        در وصف نگاهت ، شعر ها خوانم هنوز 
        من در آن لحظه ی ناب، جا میمانم هنوز!
         
        بعد از آن لحظه تو رسوای جهانم کردی
        در دمی که دگر بر نیامد، قصد جانم کردی
         
        تو مرا زمزمه ی، وای به حال دگرانم کردی؛
        و به هر لحظه به چشمان رقیبی نگرانم کردی
         
        با همان شرم نگاهی که نشانم کردی ،
        بال پروانه شدی! پیله به جانم کردی
         
        تو که تکفیر مرا بانگ اذانم کردی!
        من چنین بودم از اول؟! یا تو چنانم کردی
         
         
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ ۱۷:۵۵
        درود
        سایه نویسی بود
        "باز این چه شورش است که در خلق عالم است

        باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

        باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین

        بی‌ نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

        این صبح تیره باز دمید از کجا کزو

        کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

        گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب

        کآشوب در تمامی ذرات عالم است

        گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست

        این رستخیز عام که نامش محرم است

        در بارگاه قدس که جای ملال نیست

        سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

        جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند

        گویا عزای اشرف اولاد آدم است"
        خندانک
        اهورا سواری پور  مسیحا
        اهورا سواری پور مسیحا
        جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ ۰۰:۳۹
        درود بر شما بله
        سپاس از همراهی سبزتان
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ۰۹:۲۰
        باعرض ارادت
        قلمتان همیشه جاودان بادا
        همیشه سربلند وبرقرار باشید
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک
        اهورا سواری پور  مسیحا
        اهورا سواری پور مسیحا
        جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ ۰۰:۳۹
        درود
        بسیار متشکرم از همراهیتان
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ۲۱:۱۹
        درود بر شما..
        زیبااااست..
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        اهورا سواری پور  مسیحا
        اهورا سواری پور مسیحا
        جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ ۰۰:۴۰
        درود بر شما جناب نجفی خندانک
        سپاس از همراهی همیشگیتان خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ ۰۱:۰۸
        درود تان باد گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        اهورا سواری پور  مسیحا
        اهورا سواری پور مسیحا
        جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ ۰۰:۴۱
        درود جناب انصاری خندانک خندانک
        سپاس از همراهیتان
        ارسال پاسخ
        رسول دبیر (نافذ)
        يکشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۳ ۱۴:۲۷
        درودها نثارتان خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        یا وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ااا درد دارد که می بینم ااا دیگران یاد عشق هایشان می افتند ااا ولی تو هنوز در عالم بی خیالی طی می کنی
        ساسان نجفی(سراب)

        یاد شهدای خدمت خصوصا سید مظلومان گرامی باد اا هارداسان یعنی کجایی مرد میدان هارداسان اا ای دل غمگین و ای لب های خندان هارداسان اا در کدامین کوچه دنبالت بگردم بعد از این اا در کدامین روستا در زیر باران هارداسان اا خاطرت می آید آن شب را که در مه گم شدی اا تا کجاها رفته بودی ای مسلمان هارداسان اا زیر و رو کردیم و پشت میز عکسی از تو نیست اا با عبای خاکیت استان به استان هارداسان اا آن یتیم آن دخترک آن کارگر آن پیرمرد اا از چه دنبال تو می گردد کماکان هارداسان اا آهنگ هارداسان با صدای مهدی رسولی
        سیده نسترن طالب زاده

        ن کمر بستند بهر کین شهان ترکان پیکاری اااهمه یکدل به خونخواری اااا همه تاجی ز جراری
        شاهزاده خانوم

        ن دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
        سیده نسترن طالب زاده

        ش دل بردی از من به یغما اااا ای تُرک غارتگر من

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1