سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 11 آذر 1403
  • شهادت ميرزا كوچك خان جنگلي، 1300 هـ ش
1 جمادى الثانية 1446
    Sunday 1 Dec 2024
    • روز جهاني مبارزه با ايدز
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    يکشنبه ۱۱ آذر

    یک جواب

    شعری از

    منصور دادمند

    از دفتر دیوان مسعود نوع شعر ترانه

    ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۱۳۳۷۰۰
      بازدید : ۳۰   |    نظرات : ۳

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر منصور دادمند

    خوابم یا بیدار
    در سرابی افتاده نشسته به غم
    در برهوتی بر آسمونش میباره بر سرم درد
    در تنگه ظلمت
    اشکهام هست به سیراب من
    تشنه یک محبت
    در این دنیای پر قساوت
    تنهای تنهام میجویم یک همراه
    سنگ صبوری به نشکستن
     به شنیدن زندگی من
    که هست پر غم در این تنگه ظلمت
    ترا پرسیدم ای خالق من
    نه به خشم
    چرا میسوزم من
    به چشیدن نورت
     تا بیرون روم از این زندان و ظلمت
    این همه درد
    منکه چشمانم دادم به تو
    به یک بوسه محبت
    چرا دادی به من درد و غم
    به هر لحظه رنج
    چرا میباری برتنم آتش
    منکه  زندگی کردم به محبت
    آیا این هست عدالت
    تو که هستی صاحب محبت
    بدنبال یک جوابم به این همه غم بر تن من
    اگرهست رازی به عشق و بر قلب
    به درست شناختنت من
    بگواین راز به من
    به همه اشکهایی که جاریست بر تن من
    تا نفس کشم من به یک خواستن
    در این تنگه ظلمت
    برهوت پر غم
    .............
    شعر پرستش خواننده گوگوش
    ۲
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    ۲ هفته پیش

    متن اهنگ پرستش گوگوش
    تو بزرگترین سوالی که تا امروز بی جوابه

    نه تو بیداری نه تو خواب نه تو قصه و کتابه

    برای دونستن تو همه ی دنیا رو گشتم از میون آتش و باد

    خشکی و دریا گذشتم تو رو پرسیدم و خواستم

    از همه عالم و آدم بی جواب اومدم اما حالا از خودت میپرسم

    تو رو باید از کدوم شب از کدوم ستاره پرسید

    از کدوم فال و کدوم شعر پرسید و دوباره پرسید

    تو رو باید از کدوم گل از کدوم گلخونه بویید

    تو رو باید با کدوم اسب از کدوم قبیله دزدید

    غایب همیشه حاضر تو رو باید از چی پرسید

    از ته دره ظلمت یا نوک قله خورشید

    اونور اینجا و اونجا اونور امروز و فردا

    دانلود آهنگ گوگوش پرستش

    عمق روح آبی آب ته ذهن سبز سحرا

    مثل زندگی مثل عشق تو همیشه جاری هستی

    تو سراحت طلوع و نفس هر بیداری هستی

    مثل خورشید مثل دریا روشنی و با سراحت

    تو صمیمیت آبی واسه شستن جراحت

    تو رو از صدای قلبم لحظه به لحظه شنیدم

    تو رو حس کردم تو نبضم من تورو نفس کشیدم

    مثل حس کردن گرما یا حضور یه صدایی به تو اما نرسیدم

    ندونستم تو کجایی تو رو باید از کی پرسید خندانک خندانک
    محمد باقر انصاری دزفولی
    ۲ هفته پیش
    لذت بیکرانی بردم
    شاعر گرامی
    بزرگوار
    درودتان باد
    خندانک خندانک خندانک
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    ۲ هفته پیش
    درود تان باد
    سروده بسیار زیبا و هنرمندانه ای مهمان گل واژه های ناب تان بودم
    قلم سبزتان مانا خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    طاهره حسین زاده (کوهواره)

    من نَفَسِ شبی چراغانی ام ااا دیر زمانی ست که بارانی ام شعر مشترک کوهواره و شاهزاده خخخخ
    شاهزاده خانوم

    دیر زمانی ست که بارانی ام
    میر حسین سعیدی

    نای خاموش لبانت این دلم را تازه کرد ااا عاشق بی ادعا را صاحب آوازه کرد
    شاهزاده خانوم

    یک وجب از پنجره پرواز کن ااا گوش مرا معرکه ی راز کن
    نادر امینی (امین)

    توبودی دردل شب ناله کردی این دل وامانده را بیچاره کردی اااا به کنج خلوتی رفتی وباغم خانه کردی ااا ندیدی عاشقت درمانده شد از آه شبگیر وتولیکن اااا به شب را تا سحر بردر غمخانه ات داغ دلم را تازه کردی ااا دردلم دلشوره افتاد لیلی ام از بس فغان کرد جان بداددر گوشه میخانه من اااا هاتف آمد دادم ندا غمگین مباش می خور که لیلی عاقبت دیوانه کردی اا عقل در ره پیرطریقت پای لنگان است اااا لیلی ومجنون را تا ابد برسر جام قدح بشکسته ای درمانده کردی ااا عاقبت عشق وخرد درمرز مجنون با رخ لیلی بهم پیون خورند اااا آنگه که مجنون چون اسیر گیسوی لیلی شد و آن خانگه ویرانه کردی

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    2