پنجشنبه ۱۷ آبان
بیابان و ابر شعری از محمد قهستانی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ ۲۰ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۳۶۲۲
بازدید : ۱۱ | نظرات : ۱
|
آخرین اشعار ناب محمد قهستانی
|
چرا ای ابر نمی باری
بر این تشنه لب صحرا
ببین تلماسه های این تنم گشته است
همی رنجور از این گرما...
به من این باد سرگردان
رسانیده است پیغامی
که می باری تو هر جایی به جز اینجا
چرا داری تو با ما اینچنین دعوا؟!
من اینجایم , تو آنجایی ...
من این پایین , تو آن بالا
نباشد رسم والایان
چنین آزردن بی جا
مرا دشتی پر از گل نیست...
درخت سرو و بلبل نیست ...
تنی از خاک خشک و شن
مرا نای تحمل نیست
مگر رسم تو این باشد؟
تهی دستی حزین باشد
بزرگی چون تو او بیند
ولی بر او بدین باشد!؟
بریز اشکی به حال من
ببار ای ابر سرگردان
نخواهم از تو من دریا
مرا کن جرعه ای مهمان
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا ودلنشین سرودید
در پناه حق
درود درود