چهارپایه
ای داد ، ای داد ، ای داد !
چکارکنیم ما ازدست بیداد ؟
راستی ، پس کو این داد ؟
بهشتِ اردیبهشت هم که گذشت وخشکمان زد ،
درماجراهای نیمه ی خرداد
او کی بود که اُرد داد ؟
او کی بود که به نونوایی آرد داد ؟
شاطر بود که نونُو پخت ، میدونم ولی ،
بابا نون داد
خدا بود به بابا نون داد
بابا هم نونُو به ما داد
خودش کم خورد
سهمِ بیشتری به همه ما داد
مغزم به فکرِ گشنگی افتاد
راستی همه ی یتیما ، حالا سیرِسیرند ؟
اگه اینجوری نباشه ،
پس مردونگی رفته است برباد
اون کی بود که پروازَمو پَر داد ؟
اون کی بود که گفت شیرینی خشک ،
مثلِ تعصباتِ خشک ، مونده ست ،
به من بیات شده شیرینیِ تر داد ؟
اون کی بود که خودش ظالم بود ،
اما نغمه های عدل ، یکریز سرداد ؟
اون کی بود که بی شک رفت بهشت ،
ولی بهشت شدّاد ؟
عادل نبود حدّاد*
فقط دستخطِ اون خوب بود
چه بدرد میخوره ناعادلی خطّاط ؟
چه بدرد میخوره او که ،
هرچی که کتاب حق گفت ، ردّ داد ؟
فقط خواستم دراین تاریکی های مطلق ،
بپیچانم لامپ و، روشن کنم روی سقف چراغ را
خوب شد ، که این چهارپایه قد داد
*حدّاد = زندانبان ( دیکشنری آبادیس )
بهمن بیدقی 1403/7/21
خدا بود به بابا نون داد
بابا هم نونُو به ما داد
خودش کم خورد
سهمِ بیشتری به همه ما داد
درود بر شما جناب بیدقی گرامی
ناب سرودید
سلامت باشید