يکشنبه ۱۵ مهر
فرمانده عاشق شعری از یاسر قادری
از دفتر امتداد نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ ۹ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۲۹۱۰
بازدید : ۱۱ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب یاسر قادری
|
اگر گلدان گل هستی ،نشاید بی اثر باشی ؟
دلم را کرده ام خاکت ،الهی پر ثمر باشی
امانت داده ام دستت ، همان گوهر که نزدم بود
ولی بازیچه شد انگار ،همیشه پرشرر باشی
گویند راز عشق، به اظهار است،ترسیدم
نکردم راز خود را فاش ،مبادا در نظر باشی
شدم گبری که می سوزد، به آتش ، از سر عشقت
خداوندی به تو آید، نباید که بشر باشی!
تماشایت کنم ماهم ، تو را هر شب به بالینم
چه فخری می کند ارضی ،که تو آن را قمر باشی
نشستم منتظر شاید ،که اقبالم نکو گردد
به دیدارت دلم روشن ، که تو عین سمر باشی
چه شد یاد دلم کردی؟ مگرعزم هرس داری؟
تن عاشق درخت است و به قلب آن تبر باشی
دلا سخت است در دنیا ،شوی فرمانده ی عاشق
امیر آن سپاه هستی،اسیر یک نفر باشی !
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.