سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 دی 1403
    21 جمادى الثانية 1446
      Saturday 21 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱ دی

        the end of the end*( انتهای آخر

        شعری از

        عارف افشاری (جاوید الف)

        از دفتر آلاله های تگری نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۳۳ شماره ثبت ۱۳۲۱۱۵
          بازدید : ۳۴۷   |    نظرات : ۴۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        بر مزاری که نتوان فهمید در آن مرده ای نیست یا هست!
        رقص با سایه های سرمست
        گشودم پندارخانه مغز خود را
        تا نیستی را معنای هستنش یابم
        در *خلازیری که بساط جمجمه فروشان براهست
        تدخین تنباکوی تنبور زن تکیده ی تنها
        مخلوط با سرشک کودکان کار بی دست
        هیاهویی تا ابد برای هیچ
         در انتهای جاده بن بست 
        مرد پالانی 
        سرخوش از خریت ها بدنبال خود میگشت
        چشم ها خیره بر درها 
        لابد بازهم قصه عشقهای بی برگشت
        مخلوطی از تراژدی و طنز
        در فیلمی بنام 
        قایم باشک بازی با خدا در دشت
        *مکانی که در آن دستفروشان همه چیز میفروشند کسی چه میداند 
        شاید در بساطشان جمجمه هم پیدا شود !

        *  انتهای آخر(با ترجمه بهتر انتهای نهایت) نام اولین و آخرین آلبوم گروه موسیقی راک ایرانی گمنام گازولین
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۲۲:۱۰
        درود بزرگوار
        اجتماعی فلسفی بسیار زیبا و جالب بود
        مزین به نقد نافذ جناب صادقی عزیز
        دستمریزاد خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۲۳:۴۷
        درودها سپاس فراوان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۸:۲۵
        درود. آقای افشاری...حقیقتا شعری است در خور ستایش. واقعا عمیق.
        گشودم پندارخانه مغز خود را
        تا نیستی را معنای هستنش یابم...
        در مصراع «تدخین تنباکوی تنبور زن تکیده ی تنها» تلاش برای رساندن طنطنه الفاظ به گوش مشهود است‌. (برای عزیزانی که نمیدانند تنبور ساز یک زهی با سه سیم است که خصوصا در منطقه غرب کشور نواختن آن رایج است و اتفاقا واژه طنطنه ممکن است از نظر تاریخی با «طنبور» تناسبی داشته باشد).
        هیاهویی تا ابد برای هیچ
        در انتهای جاده بن بست ...
        جالب است: نه در میانه جاده بن بست! بلکه درست وقتی به انتهای جاده بنبست می رسیم این هیاهوهای هیچ و پوچ به گوش میرسد.
        و در ادامه:
        مرد پالانی
        سرخوش از خریت ها بدنبال خود میگشت
        طنز تلخی است؛ «مردِ پالانی» ترکیبیست بس عجیب؛ چند جور میشود خواند:
        مرد که خودش پالان بر دوشش دارد و مثل دراز گوش ها برده است و با خریت هایش سرخوش...یا نه! مردی که بر پالان بقیه سوار است و از خریت های اطرافش سرخوش است (چون حسابی سود می برد). و بعد به «به دنبال خود می‌گشت» را هم دست کم دو جور می‌توان معنی کرد: به دنبال خود گمشده اش میگشت و بیهوده می خواست خودش را بشناسد - چه کار پوچی! یا اینکه می توان این عبارت را معادل «دور سر خود گشتن» و علاف بودن و سرمستی در خریت تفسیر کرد.
        مخلوطی از تراژدی و طنز
        در فیلمی بنام
        قایم باشک بازی با خدا در دشت...
        هر چند در مصراع های زیادی این نکته هست اما ببینید حروف چه قشنگ می‌رقصند: قایم «با»شک «با»زی «با» خدا در دشت (سه بار تکرار با، پنج بار «ا» کشیده، و در انتهای مصراع سه بار «د» که خوب جا گرفته اند. شاید معمولی به نظر برسد اما همه اینها در کنار هم هستند که موسیقی را عالی می‌کنند).
        «قایم باشک بازی با خدا در دشت» رنگی از طنز و بیهودگی را القا می‌کند: قایم باشک بازی با خدایی که همه چیز را میبیند؟ اوکی! حالا کجا؟ در دشت! اتفاقا...اصلا دشت جای خوبی برای قایم باشک بازی نیست چون صاف و هموار است. آدم را یاد حافظ می اندازد:
        کرده ام توبه...(چه خوب!)
        به دست صنم باده فروش... (وات دِ هل؟؟؟ توبه به دست بت آن هم باده فروشش؟ اوکی خب؟)
        که دگر می نخورم... (اههه، بت باده فروش توبه ات داده که دیگر می نخوری؟! خب ادامش)
        بی رخ بزم آرایی (😶😐😐😐😐😐😐)
        قایم باشک بازی با خدا در دشت هم چون کاری که از حافظ مثال زدم در دو مرحله مارا غافل گیر می‌کند.
        من معمولا تفسیر نمیکنم و جهابینی شاعر را بحث نمیکنم چون نه در این مقال میگنجد نه اصلا شعر آیینه خوبی از جهانبینی فلسفی شاعر است. شعر محل برخورد تناقض هاست...جایی که فلسفه از کار می افتد و به قول آقای مهرداد عزیزیان انسان «سقوط فلسفه» را میبیند و فلسفه چون هیاهویی‌ست در انتهای جاده ای بن بست!
        ضمنا یک نکته بسیار کوچک: فکر میکنم در مصراع اول اگر «که» در آخر مصراع اضافه شود بهتر است یعنی: «...نیست، یا که هست؟!» این هجای کوتاه «که» در این سیاق به نظرم آهنگ و نفوذ کلام را قوی تر میکند. البته ممکن است من در اشتباه باشم.
        این صفحه را سبز میکنم تا عزیزان بیشتری این شعر را ببینند و البته نظر بدهند.
        علی نظری سرمازه
        علی نظری سرمازه
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۹:۲۲
        درود جناب صادقی
        آموزنده
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۹:۲۹
        درود فراوان سپاسگذارم از نقد ( یا بیشتر دلنگاره یا شاید همراهی تفکر برانگیز) شما با شعر به معانی بسیار دقت میکنید و این درخور ستایش است

        معمولا اشعار من ( بیشتر دفاتر چای با عزراییل و زندان سلولزی) مملو از بیهودگی سیاهی تضاد و البته طنازی خاص خود هستند

        بازهم ممنونم که انقدر دقیق و موشکافانه بررسی میکنید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۹:۳۰
        خندانک خندانک
        سیده نسترن طالب زاده
        سیده نسترن طالب زاده
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۹:۳۴
        درودتان
        شاعر گرامی
        نقد ارزنده ای بر سپید ارزشمند جناب افشاری گرانمهر، شاعر بسیار بسیار اندیشمند و پرمطالعه ی ناب بود، بهره بردم ارجمند
        بنده نیز افتخار اموختن سه تار را از حضور هنرمندی ارجمند از کرمانشاهان داشته ام، که مهد موسیقی سنتی و سه تار ایران ایران فاخر است
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۲۳:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        محمد گلی ایوری
        محمد گلی ایوری
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۱۲:۴۷
        درود جناب صادقی گرامی
        آموختم
        سپاس
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۰:۱۸
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۵:۴۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۲:۵۰
        درودتان
        بسیار عالی
        دست فروشی در کشوری که بسیاری از مشاغل شکست خورده اند، منبع کسب درامدیست
        با مهر
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۵:۵۰
        درود و سپاس از توجهتان
        معنای اصلی شعر چیز دیگریست
        دست فروشان نیز چونان هر شخص دیگری حق زندگی و کسب و کار دارند
        شعر یا نوشته دیگری مختص به این عزیزان خواهم گفت

        بازهم ممنونم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فرامرز عبداله پور
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۶:۰۷
        درود
        زیبا و دلنشین و پر معنا
        سروده اید
        ⚘🌺❤
        رقص قلمتان ابدی
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۷:۴۵
        سپاس فراوان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۸:۱۸
        علی نظری سرمازه
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۹:۲۱
        درود جناب افشاری
        زیباست و اندیشمند
        خندانک خندانک
        خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۹:۳۰
        سپاس فراوان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فرشید به گزین
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۲۲:۰۱
        شخصا فکر میکنم همونطور که مدح مستقیم یک موضوع ارزش هنری کمتری داره ، ذم یک پدیده هم بصورت سر راست و واضح چنگی به دل نمیزنه
        توی این شعر هم در ذهن شاعر مطلبی بوده که آزارش میداده
        وقتی به این شکل و به نظرم با نوعی کد گذاری مطلب بیان میشه
        قطعا رمزگشاییهای مختلفی در ذهن مخاطب ها انجام میشه و در حالی که مثلا من مطمئنم که منظور شهر رو فهمیدم . دوست دیگری هم با همین قطعیت ممکنه نتجه کاملا متفاوتی گرفته باشه
        این چند جمله‌ای که عرض کردم به شککلهای مختلف بارها بیان شده البت . مام گفتیم دیگه خندانک
        هرچند که ترس از عقوبت هم بی تاثیر نیست در ، در پرده سرودن خندانک
        خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۲۳:۴۸
        درود و سپاس خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۲۳:۴۷
        سلام و عرض ادب
        احسنت
        خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        پنجشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۳ ۲۳:۵۰
        درود ممنونم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فرشید به گزین
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۰:۰۹
        بار اول شعرتون رو یک ضرب خواندم ، بی دغدغه معنی
        تمهیدات خوبی داشتین برای موسیقی کلام
        فقط با : تا نیستی را معنای هستنش،یابم
        کمی مشکل داشتم که احتمالا مربوط به سلیقه‌اس
        ولی حقیقتش نظرم اینه که این خط تفاوت داره با بقیه . اون شکل طبیعی متن رو انگار نداره و یه کم پر مدعاس . سخت بشه گفت ، امیدوارم متوجه منظورم بشین
        باز فکر میکنم عبارت کودکان کار خیلی عینی تر از فضای کم و بیش،سوررئال شعر باشه
        و عشقهای بی برگشت رو هم خوب لمس نکردم
        برگشت ناپذیر بودن عشق رو نتونستم تفسیر کنم

        بهرحال شعرتون کاملا امضا داره و اندیشه رو درگیر میکنه
        سینما هم که حضور،پررنگی داره همیشه خندانک
        پنجره سبز جناب صادقی هم خیلی خوب بود
        شیدایی و پر شور و حال خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۰:۱۸
        درود بر آقای به گزین. راستش در شعری که پوچی و نسبی گرایی در آن موج بزند گزاره‌های مطلق ممکن است خوب جلوه نکنند و بر عکس در شعرهایی که حالت «فرمان» و تعلیم را دارند (قصاید سنایی را در نظر بگیرید) بیان شک گرایانه و نسبی می تواند ناسازگار تلقی شود. اما...در مصراع
        تا نیستی را معنای هستنش،یابم
        شاعر ادعایی نکرده! صرفا گفته فلان کردم تا شاید فلان شود. نمی گویند توانستم. اتفاقا مصاریع بعدی «شکست» را بیشتر به ذهن متبادر می کنند.
        همین حرف «تا» اول مصراع نشان میدهد که شاعر حکم قطعی نداده. ضمنا همین مصراع به مصراع قبل متصل است:
        گشودم پندارخانه مغز خود را
        پندار معنای منفی ای دارد اگر بدون سیاق خاصی استفاده شود. کما اینکه فعل پنداشتن عمدتا در متون ادبی برای فکر های متوهمانه به کار می رود.
        محمد شریف صادقی
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۰:۲۹
        درباره در پرده سرودن هم کاملا حق باشماست. مثلا یک مثال کلاسیکش عبید زاکانی و حافظ هستند. عبید در غزلیات رندانه اش بسیار بی پرده نقد میکند:
        منگر به حدیث خرقه پوشان!
        آن سخت‌دلانِ سست‌کوشان
        انداخته سُبحه‌شان به گردن
        همچون جرس از درازگوشان😂😂😂😂
        (الی آخر)
        اما سلیقه تاریخ طنز در پرده حافظ را بیشتر دوست دارد چون کمتر دم دستی است و از ابتذال دورتر است. شاید دلیل اینکه بسیاری مصراع «گفتم: به چشم! گوش به هر خر نمی‌کنم» از حافظ نمی دانند همین است چون اساسا با زبان او سازگار نیست و جدا از بامزه بودنش اتفاقا معنایش سست است.
        محمدرضا آزادبخت
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۰:۵۵
        درود جناب افشاری زیبا بود وزین
        بنده کلا با اشعار ی پوچی وبی معنا هستند خوشم می آید ولذت می برم
        جالب بود مزین به نقدجناب صادقی
        فرشید به گزین
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۰:۵۶
        ممنون از توضیحاتتون
        منظورم فرم جمله بود و مضمون مورد نظرم نبود
        شاید عبارت پر مدعا مناسب نباشه برای منظوری که دارم
        بیانش برام سخته ، شاید یه جور تکلف توی جمله هست
        واقعا بدون توجه به معنا . وگرنه هجو مفاهیم در شعر عارف جان رو دوست دارم
        با توجه به نظراتش در مورد آنارشیسم هم ابن نوع مضمون خندانک ۶طبیعی هست در شعرش خندانک
        محمد شریف صادقی
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۰۱
        آهان. پس من اشتباه برداشت کردم. درباره فرمش...راستش درباره آن قسمت کودکان کار یک مقدار من هم درباره فرمش حس میکنم ناسازگاری را. ولی آن مصراع تا نیستی را... نمیدانم. شاید...من کلا درک فرم شعر سپید برایم خیلی سخت است...بنابراین نظری ندارم...
        فرشید به گزین
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۰۱
        یکی این غزلی که گفتین حافظانه نیست
        یکی : این چه شوری است که در دور قمرمیبینم
        که داریوش هم خونده
        و یکی غزلی که در کتابهای درسی هست
        ای بیخبر بکوش که ....
        یعنی سلیقه مولفین رو نشون میده
        با فرض که نسخ معتبر هم ثابت کنن که این غزل رو حافظ گفته

        کجاش به اندیشه حافظ نزدیکه ؟ خندانک
        محمد شریف صادقی
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۰۴
        کلا روش بیان تا اول «مرد پالانی» برای من متفاوت عمل می‌کند تا بعد مصراع مرد پالانی. ولی خب این انتقال برایم زننده نیست
        محمد شریف صادقی
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۰۷
        بحث درباره حافظ شد...
        راستش خواجه یک انسان واحد نبوده و در طول عمرش خودش و شعرش تحول داشته. شعرهایی مثل این چه شوری‌ست که در دور قمر میبینم که از هزار کیلومتری داد میزنند که از او نیستند. اما شاید شگفت آور باشد بعضی شعرها که خیلی حافظانه به نظر میرسند در دیوان او مثل
        المنة لله که در میکده باز است...
        یحتمل از او نیست!! بلکه از شاعری به نام حیدر شیرازی است به احتمال زیاد. اینجاست که نسخه های خطی هم علاوه بر بررسی انتقادی متنی مهم میشوند.
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۴۵
        خوشحالم که انقدر درگیر کننده بوده براتون خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۴۶
        از این تریبون باید بگم که یکی از شعرهام در آینده ممکنه سو برداشت بشه ازش از دفتر زندان سلولزی جلو جلو خودم گفتم که فقط به معنای پشتش کار داشته باشید و نه صرفا نوشته ممنون خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۵۴
        بی صبرانه منتظرم😁
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۵۷
        حالا آقای به گزین مدتیست به صفحه من کم سرمیزند😁😁😁 البته سر میزند ولی من حسودم😁😁 حسودم هرگز نیاسود😁😁😁
        فرشید به گزین
        فرشید به گزین
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۳:۳۲
        بهتون نمیاد حسود باشین ، جدی میگم ، اگه مثلا قرار بود ۵ تا خصوصیت بارز شما رو حدس بزنم ، حسادت توش نبود 😁
        البت میدونم که الانم این حرفتون ناشی از عضویت در فرقه کذا باشه خندانک نگران نشین منظور فرقه ملامتیه است
        منم کم وبیش،عضوم .
        در ملامت کردن خویش لذتی است که در خویشتن ستایی نیست خندانک
        ولی از شوخی گذشته از فالوور های شما هستم و مشغله نگذاشته که نظری بگذارم پای بعضی کارهاتون
        حتی خواستم تشکر کنم ازتون به خاطر اینکه نگذاشتین کدورتی توی اون بحث کذایی پیش بیاد ولی دیدم دیگه یاداوری موضوع هم جالب نیست
        در هر حاا ل مخلصیم و

        وفا کنیم و ملامت کشیم و ایوالله

        عه عه ببخشید: خوش باشیم

        که در طریقت ما کافریست رنجیدن و رنجاندن و کلا اذیت کردن و بدجنسی و نامردی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۱۲:۵۷
        درود بر شما جناب افشاری عزیز و اندیشمند
        پاینده باشید و سراینده
        خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        جمعه ۲ شهريور ۱۴۰۳ ۱۴:۰۱
        سپاس فراوان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۳ شهريور ۱۴۰۳ ۱۱:۴۶
        درودتان جناب افشاری گرامی خندانک
        ژرف در معنا و اندیشه سروده‌اید و تحسین برانگیز خندانک
        البته نقد و واکاوی و تحلیل جناب صادقی و جناب به گزین گرامی را نیز خواندم و بهره بردم خندانک
        زنده باد خندانک خندانک خندانک خندانک
        نویسا و سبز باشید
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        شنبه ۳ شهريور ۱۴۰۳ ۱۹:۱۳
        سپاس فراوان از حضورتان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه گودرزی
        شنبه ۳ شهريور ۱۴۰۳ ۱۵:۴۸
        درود جناب افشاری بزرگوار
        زیبا و تعامل برانگیز بود
        و مزین به نقد جناب صادقی و جناب به گزین
        خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        شنبه ۳ شهريور ۱۴۰۳ ۱۹:۱۴
        سپاس فراوان بانوی گرامی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        يکشنبه ۴ شهريور ۱۴۰۳ ۲۳:۲۴
        درود شاعر گرامی
        شعر قابل تاملی بود
        قلمتان ناب
        خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        عارف افشاری (جاوید الف)
        دوشنبه ۵ شهريور ۱۴۰۳ ۱۵:۳۲
        درود و سپاس فراوان خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2