سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        من هواییِ آسمانم

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۰۶:۱۰ شماره ثبت ۱۳۱۷۵۳
          بازدید : ۹۱   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        من هواییِ آسمانم
         
        چند وقت قبل به سرم زد ،
        کاری کنم کارستان
        پس رفتم سری بزنم به بهارستان
        دیدم قالیباف ، مشغول ،
        به بافتنِ خیالاتی بمانند قالی ست
        کرسی های زیادی را دیدم ،
        که نه به ظاهر،
        بلکه عملاً خالی ست
        پس مزاحمشان نشدم ،
        تا درآن هوای هپروت زا ،
        استراحتشان را بکنند
        برای افراد آس و پاسی مثل من ،
        بدجوری عرقِ آدم را درمی آورَد این تابستان
         
        درمیان این نارستان ،
        خشکم زده همچون ،
        نهالستانِ این انارستان
         
        خدایا دگر جز تو،
        عاصی شده ام از عالَم و آدم
        میدانم که مرا در رنج آفریدی
        اما خسته شده ام از رنج
        یا شادی نصیبم کن ، یا جان مرا بستان !
         
        در راه ، گربه مادری دیدم
        ولو شده بود و سه چهارتا بچه گربه ،
        شیر می نوشیدند با ولع ازآنهمه پستان
        آنها ظاهراً شادتر از قوم آدم بودند
        گاهی به من میگویند :
        حافظ مأبانه ، چسبیدن به زادگاه خسته ات کرده ،
        سفری کن !
        اما نمیدانند که من هواییِ آسمانم
        چه فرق میکند برام ،
        پرسه دراین استان یا آن استان
         
        میدانید من دنیا را چگونه یافتم ؟
        همچون نورون های پیچ درپیچ ،
         زجنس چیستان
         
        یه معما تمام میشود معمایی دیگر
        بعضی وقتها آوار معماها ،
        با هم فرو می ریزند
        مدتی پیش زیر آوارش گیرکرده بودم
        بولدوزرِ رهایی نجاتم داد
        یکعمره که به التماسِ گلستانم ،
        ولی اسیرم دراین خارستان
         
        گاهی فکرمیکنم ،
        من دراین بیغوله راه ،
        چه کاری از دستم برمی آید ؟
        کارستان طلبم ،
        وقتیکه پهلوانمان ،
        آخرالامر اسیر نیزه ها و خنجرها شد
        درآن چاهِ برادر کَن
        بعد از آنهمه پهلوانی ها
        چه مرثیه ای بود عاقبتِ رستمِ دستان
         
        بهمن بیدقی 1403/5/14
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        مریم عادلی
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۲۶
        درودها شاعر گرامی
        شعر جالب و زیبایی بود
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۵۷
        با سلام و عرض احترام هنرمند بزرگوار
        سپاس بی پایان از لطف بی پایانتان
        سلامت و شادمان باشید
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۰۲
        باعرض سلام
        زیبا
        آموزنده و
        بسیاردلنشین وپرمعنی بود
        درودبرشما
        شاعرو استاد گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۵۳
        با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        سپاس بی پایان از لطف بی پایانتان
        سلامت و شادمان باشید
        ارسال پاسخ
        جلیل میاحی
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۲۷
        درود جناب بیدقی عزیز و گرامی
        بسیار زیبا سرودید
        خیلی لذت بردیم از شعر زیبای شما
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۳۶
        با سلام و عرض احترام آقای میاحی بزرگوار
        سپاس بی پایان از لطف بی پایانتان
        سلامت و شادمان باشید
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۴۲
        درود جناب بیدقی گرامی زیبا بود
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۴۴
        با سلام و عرض احترام آقای آزادبخت بزرگوار
        سپاس بی پایان از لطف بی پایانتان
        سلامت و شادمان باشید
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ ۲۰:۰۳
        درود برشما جناب بیدقی

        جالب و زیبا سرودید

        لذت بخش بود خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۰۹
        با سلام و عرض احترام آقای فتحی بزرگوار
        سپاس بی پایان از لطف بی پایانتان
        سلامت و شادمان باشید
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2