دوشنبه ۳ دی
اما نشد شعری از سیاوش دریابار
از دفتر چه بگویمت نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۹ تير ۱۴۰۳ ۰۶:۰۸ شماره ثبت ۱۳۱۳۳۲
بازدید : ۵۳ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب سیاوش دریابار
|
اما نشد
خواستم تا که بوسه زنم بر رخ ماهت اما نشد
خواستم تا که سجده کنم به درگاهت اما نشد
خواستم یک قدح سبز بنوشم از لب شیرینت
غمزه ای کرد که دیوانه ام در شام گاهت اما نشد
بارش ار فرصت بوسیدن رخش داد بوسیدم
سیل شد بوسه من بر سر کوی منایت اما نشد
مر حم درد مرا زخم چرکین تو داد است طبیب
دردهایم جمله کردم درمان با صدایت اما نشد
لب ببندم تا که لب نبندد بر رخ بیچاره ام
خوب بنگر عشق بازی کردم در راهت اما نشد
گفت دریا بیا باده بده بر دست این جمع و برو
خواستم این باده را سبز کنم در نگاهت اما نشد
سیاوش دریابار 26 تیر"
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.