کام پدر ز کام تو خشکیده تر، علی
دشمن نهاده بر جگر من شرر، علی
چیزی نمانده تا که به مقصود خود رسی
دندان خود گُذار کمی بر جگر، علی 🥀
بابا، تو کم بُکن نِگَهم زودتر برو
در لحظه های آخر خود دل مَبر، علی
در بین ظلمتی و درخشان تری ز نور
ای آفتاب عالم و قرص قمر، علی
رقص تو در میانه میدان چه چه دیدنیست
آخر نشسته ای گُل من بر ثمر، علی
فریاد زد کسی، به گمانم پیمبر است
انگار دیده است تو را یک نظر، علی!
آری پیمبری و پیام آور یقین
بر این جماعتی که شده کور و کر، علی
مانند حیدری و چه کردی تو با عدو
ای یکه تازه معرکه ای نامور، علی
گُم کرده ام تو را وسط لشکری بزرگ
برخیز و رُخ نشان بده جانِ پدر، علی 🥀
من آمدم به یاریت اما چه فایده
گردیده جسم پاک تو زیر و زبر، علی
دشمن چه کرده با تن همچون فرشته ات
پخش است دور تو چقدر بال و پر، علی
باید که تیر و نیزه از این تن جدا کنم
هی بیشتر و بیشتر و بیشتر، علی
بابا رشید رفتی و حالا بگو چرا
اینگونه گشته پیکر تو مختصر، علی
مگذار هلهله کند این قوم بر تنت 🥀
برخیز ای سپاه من ای شیر نر، علی
اکنون بگو چگونه به خیمه خبر برم؟
بر مادری که مانده ز تو بی خبر، علی
من را میان این همه کافر رها نکن
تنها نرو، بیا و مرا هم ببر، علی
صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ وَ عَلیَ الْمُسْتَشْهِدِینَ بَینَ یَدَیکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهْ
🥀🩸🩸🩸🏴🏴🏴🏴
درودبرشما
زیبا بود
ماجور باشید