سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 15 مهر 1403
    3 ربيع الثاني 1446
      Sunday 6 Oct 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۱۵ مهر

        سرِّ ازلی نه سن بیلیرسن نده من

        شعری از

        فرامرز عبداله پور

        از دفتر غزل های ترکی نوع شعر رباعی

        ارسال شده در تاریخ ۱۷ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۲۹۰۳
          بازدید : ۳۷۹   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فرامرز عبداله پور

        صدای ارسالی شاعر:
        سرِّ ازلی نه سن بیلیرسن نده من
        غیب عالمینی نه سن گوریرسن نده من
        وار پرده دالیندا منله سندن دانیشیق
        چون پرده توشه نه سن قالیرسن نده من
        افسوس کی بی فایدا قوجالدیق گئتدیک
        غم غصه چکیپ بیزده سارالدیق گئتدیک
        ای داد بیداد گوز آچمامیش دونیایه
        ناکامِ و نامراد سوزالدیق گئتدیک
        گر یاریویلن توتوپ آتیپسان هامی عمر
        دنیا لذتین سنده دادیبسان هامی عمر
        بو ایشلرین آخری اُلیمدیر گله جک
        اوندا بیله جکسن کی یاتیبسان هامی عمر
        بیر دُوریدی جان گلیر بیزه جان گئدینیر
        اوندا نه نهایت نه بدایت گورونیر
        بو معنی ده بیر نفر دئمیر سرّی ندی
        بو جان هارادان گلیپ هارا ردّ ائدینیر
        (۱۴۲//۱۴۰۳/۰۳/۱۴)
        الهام گرفته از رباعیّات خیام
        $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
        اسرار ازل را نه تو می دانی و نه من میدانم
        عالم غیب را نه تو می بینی و نه من می بینم
        در پشت پرده ازمن و تو سخن می گویند
        چون پرده بر افتد نه تو می مانی و نه من می مانم
        افسوس که بی فایده پیر شدیم و رفتیم
        غم و غصه کشیدیم و زرد گشتیم و رفتیم
        ای داد بیداد که هنوز چشم نگشوده به دنیا
        نا کام و نامراد پژمرده شدیم و رفتیم
        اگر با یارِ خودت خوش گذراندی همه عمر
        تمامی لذتهای دنیارا چشیدی همه عمر
        آخرِ این کارها مرگ است که خواهد رسید
        آن وقت خواهی فهمید که در خواب بوده ای همه عمر
        یک دُوری است که جان من وشما می آید وجانِ من و شما میرود
        که در آن نه آخری دیده می شود و نه اوّلی دیده می شود
        در این معنی کسی نیست که بگویدچه سرّی هست
        این جان از کجا می آید و به کجا میرود
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        فرامرز عبداله پور

        ،

        مسعود مدهوش( یامور)

        نقدها و نظرات
        مسعود مدهوش( یامور)
        ۴۲ دقیقه پیش
        درودتان شاعر معزز و توانا استاد عبداله پور🙏✨🌹🥇🥇🎖️🕊️🪔🪔💫

        بسیار لطیف،اندیشناک،پر مضمون،حظ وافر بردم،افرینها برشما و اندیشه ی شامخ شما🌹🪴🌟☄️✨🕊️🎉🍻🥂💫🤞🌞🫶👊🪐🥇🎖️🪔🏆🏁🎻🍬🔥🍄
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1