شنبه ۱ دی
|
دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )
آخرین اشعار ناب افسانه احمدی ( پونه )
|
امشب مرا سر به هوا کردی و رفتی
آتش در این خانه به پا کردی و رفتی
گفتی شبت خوش ماه من این خسته جان را؛
با موجی از غمها رها کردی و رفتی
شانه به شانه موج گیسوی پریشان؛
را از سرانگشتت جدا کردی و رفتی
قلبی ترک خورده ، امانت دستتان بود!
تقدیم این بی دست و پا کردی و رفتی
با ناله های مرغ شب نای و گلو را؛
تا روز محشر هم نوا کردی و رفتی
از وسعت دریای درد این بی دوا را؛
با بدترین ها آشنا کردی و رفتی
در آتش بی دود خود دل را نشاندی
آغشته با صدها بلا کردی و رفتی
پشت سرت آبی نمی ریزم بماند؛
آنچه تو با این با وفا کردی و رفتی
یادم نخواهد رفت ، تا روز قیامت ؛
لطفی که در احوال ما کردی و رفتی
بر باد دادی "پونه" های بی زبان را !
این راز سر پوشیده وا کردی و رفتی
افسانه_احمدی_پونه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگنانه زیبایی بود