دوشنبه ۳ دی
سوال1 شعری از سیروس کامجو موحد
از دفتر خرمگس نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۰ خرداد ۱۳۹۲ ۲۳:۰۶ شماره ثبت ۱۳۰۲۷
بازدید : ۶۶۱ | نظرات : ۱۴
|
دفاتر شعر سیروس کامجو موحد
آخرین اشعار ناب سیروس کامجو موحد
|
سوال 1
تو قطبم که باشم
با یه نگات
گرم گرم
میشم
اونقد که سفارش بدم
برام کولر بیاد
آب خنک
از چشمه های شهرمون
کوزه کوزه
برای سینه ام بیاد
خدا مگه
چی میخواد دیگه
از آدما
خوبی
محبت
عشق
همش تویی
دستای گرمتو
یهو
از روی قلبم نکشی
قلب یخیم
سنگ میشه باز
نزر خدا کرده بودم
هر دوتا چشممو
روح و تنمو
از عمر مثل من ها
بگیره
کل بودنو
فقط یه روز
به عمر تو
زیاد کنه
منیدونی چی شد
خدا گفت:
نه نمیشه
صبرم دیگه تموم شده
یه سبد گل سرخ
تو باغچه خونه
کاشتم برات
تو وگل سرخ
حرف همو
خوب میدونید
قول میدم
منم فقط
بشینمو
گوش کنم به حرفا تون
راستی مامان
یه سوال
این همه که
خوبی تو
چرا
همه بدن
چرا تو هر چی
گل میدی
اونا به جاش
برات خار میچینن
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.