جمعه ۲۵ آبان
|
دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )
آخرین اشعار ناب افسانه احمدی ( پونه )
|
تا نگاهت از کنار چشم من رد می شود!
راهتان با دخترانِ این محل سد می شود
زیرچشمی ،چشمکی پرتاپ کردی آه دل ؛
ضربه هایش در میان سینه ام بد می شود
تیرِ عشقت تا زدی بر قلب عاشق پیشه ام
کوچه درگیرِ هوای رفت و آمد می شود
مستیِ چشمت زد آتش بر دل از گیراییِ اش ؛
الکلِ چشمان من بالاتر از صد می شود
خوشهٔ گیلاسِ قرمز ، آبرویم می خرد
گونه ها با رنگشان میزان و در حد می شود
از حسودان واهمه دارم پشیمانت کنند
آه این دل از هرآن چیزی که ترسد ، میشود
مدتی در کوچه گردی و غباری نیست هم !
این دل دیوانه دارد ، پاک مرتد می شود
از نگاهی که رقیبم می کند فهمیده ام !
دل اسیرِ جزرِ طوفانیِ بی مد می شود
از در و همسایه پچ پچ ها شنیدم در گذر !
اینکه بختش با طلسمی بسته اشهد می شود
دلخوشی هایم شده دیدارِ هر روز شما ؛
بی قراری هایم از سر رفته ممتد می شود
دل به من میگوید از تو خواستگاری میکند
باز هر دفعه به یک عُذری مُردد می شود
ترس این دارد که دست رد به سینه می زنی
دست بر دامان فال و رمزِ ابجد می شود
بین عقل و چشم و دل ماندم چه می آید سرم
دل اسیرِ آنچه باید ، یا نباید می شود
بی خبر هستم از آن روزی که جانم برده ای
دل پناهش ضامن آهوی مشهد می شود
تا ادا شد نذر من یک لشگر از درباریان ؛
با پدر گفتند این دردانه ارشد می شود
قصر شاهی را برایش مهریه آورده ایم
در میان بانوان قصر سرمد می شود
من عروس شاه قاجاری شدم حالا دگر؛
بخت من در کلِ آبادی زبانزد می شود
با اجازه تاجی از گلهای"پونه"روی سر ؛
میگذارم این چنین دل آنچه خواهد میشود
افسانه_احمدی_پونه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
روح خادم الرضا شهید ابراهیم رییسی ،هییت همراه و کادر پرواز شاد
امید که با سالار شهیدان محشور شوند
فاتحه و صلوات
نماز شب اول به نیت نه شهید لطفا فراموش نشود