جمعه ۲ آذر
مونالیزا شعری از علی رفیعی وردنجانی
از دفتر یاد-داشت نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۰:۰۳ شماره ثبت ۱۲۹۸۰۷
بازدید : ۱۰۱ | نظرات : ۴
|
دفاتر شعر علی رفیعی وردنجانی
آخرین اشعار ناب علی رفیعی وردنجانی
|
آغوشم از رفتن پُره
مردی به دنیا اومده
حالا کجای ساعتی
دیوار، بالا اومده
من التماس آخرم
یک هیچِ تنها از همه
اونقدر پابنده توام
پاهای من واست کمه
دلخونم از خورشیدِ زرد
لبهاتو حاشا میکنم
حالا خداوندِ منی
تسبیح و پیدا میکنم
سجاده میندازم جلوت
با اینکه خونهات سنگیه
من خواب بد دیدم ولی
اَخمت عجیبِ، جنگیه
مادر فلسطین و زدن
رویای من تاویل شد
خوابیده بودم که برم
زندانیام تحویل شد
اخبار همش از خونِ و
تکرارِ مرگ زودرس
مردی که گریه میکنه
خاورمیانه، دوردس
بعد، از لبخندِ تو
عکاسِ غربی میبَره
کَن، جایزه، تشویقها
مردی که دائم میچَره
علی رفیعی وردنجانی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.