بدتر از افیون
چقدر پروارشده کفر،
اما ایمان ،
طفلکی تازگیها ،
یه پوست و استخونه
همه جا سِیل اومده
سیل آب نیست ،
سیل خونه
هرچی نگردم حُولِ این حوالی ،
گمان کنم که بهتره ، باید برم توو خونه
بدنبالِ منشأ شرّ میگردی ؟
اونه
دیگه بیشترسؤال مکن ، معذورم
همینطوریش هم این مار، بدش میاد ز پونه
دنبالِ شرّمیگرده مار،
برای نیش زدن و، سرنگون کردنم به هربهونه
میگه مگه مغزنیست راهبرِ تن ؟
میگم حالا که می بینی ،
یه چیزِ دیگه شده راهبرِ تن
هرروز شَرّ میکنه چون میتونه
میگم همه جای دنیا ، داره آتیش میگیره
میگه مگه دنیا حمومه ، که آتیشش مثلِ تونه ؟
فرداها رُو آتیش زده ، بدونِ چک و چونه
مُشتِ سنگینش روو هوا ، دائماً سرگردونه
میگرده یکریز، دنبالِ چونه
دونه دونه ،
جمع شدند قطره قطره ابلهی ها
شدند قدرِ یه دریا
حماقتها میباره درهمه جا
شُرشُرش چون بارونه
میدونی رد و اثرِ میخهای حماقت ،
کجا نمود میکنه ؟
اگه زدیش یه روز روو تختِ سینه ،
اثرش تا ابد اونجا می مونه
اثرش بدتر ازحتی افیونه
بهمن بیدقی 1402/11/7