سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        مهر و خرد

        شعری از

        مهدی رستگاری

        از دفتر روزگاران نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ ۰۶:۴۴ شماره ثبت ۱۲۹۲۳۵
          بازدید : ۲۴۶   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی رستگاری

        بسمه اللطیف
        مهر و خرد
         
        ای غنچه‌ای که چاک گریبان دریده‌ ای
        با ناز خود به عرصه دوران رسیده‌ای
         
        زیباتر از شکوفه‌ای از بس لطیفی و
        از لطف چون تجلی صبح سپیده‌ای
         
        در وصف تو اگر بنویسم بدین سیاق
        می زاید از دل غزل من قصیده ای
         
        بسیار حرف دارم و باید در این زمان
        با تو بگویم از همه آنها گزیده ای
         
        آن گوهری است شور جوانی که همچو آن 
        در روزگار عمر نبینی پدیده ای
         
        با اعتدال و مهر و خرد زندگی کن و
        بنگر که از خودت تو چه چیز آفریده ای
         
        خوشحال باش و عاشق و پاک و ظریف باش
        نه سرنگون و بددل و از خود بریده ای
         
        سکان زندگی خودت را به دست گیر
        ای آن که پاره تنی و نور دیده ای
         
        با نیکی و نشاط و خرد پیشه کردنت
        می بینی از حوادث دوران رهیده ای
         
        مهدی همیشه درّ و گهر می کند نثار
        بر تو که اصل و جان سخن را شنیده ای
         
        #مهدی_رستگاری
        نهم اسفند سال یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی
        بیست و هشتم فوریه ۲۰۲۴ میلادی
         
        دفتر شعر روزگاران
        ۱۰۰۸
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ ۰۶:۵۴

        خندانک

        صائب تبریزی غزل شمارهٔ ۶۹۰۷ :


        ای غنچه ای که سر به گریبان کشیده ای
        در پرده ای و پرده ی عالم دریده ای

        برق سبُک عنانی و کوهِ گران رکاب
        در هیچ جا نه و همه جا آرمیده ای

        تمکین لفظ و شوخی معنی است در تو جمع
        در جلوه ای و پای به دامن کشیده ای

        صد پیرهن غریب تر از یوسفی به حسن
        در مصر ساکنی و به کنعان رسیده ای

        چشم بد از تو دور که چون طفل اشک من
        هر کوچه ای که هست به عالم، دَویده ای

        در پِلّه‌ی غرورِ تو دل گر چه بی بهاست
        ارزان مده ز دست که یوسف خریده ای

        غیر از نگاه عجز که از دور می کند
        ای سنگدل ز صائب مسکین چه دیده ای؟ خندانک

        مهدی رستگاری
        مهدی رستگاری
        پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ ۰۷:۴۵
        سلام .. وجه اظهار نظر سرکار را متوجه نشدم. مخصوصا نشانک اخطار عصبانی را در ابتدا و انتهای شعر صائب را برای چه اورده اید؟ این که صائب غزلی در همین وزن داشته و دو کلمه اول آن با این غزل یکسان بوده، برای شما چه مستمسکی برای اظهار نظر به این شکل به وجود می آورد؟ اگر شعر را خوانده بودید، متوجه می شدید، متوجه می شدید که این دو غزل در لفظ و محتوا و پیام کاملا از هم مستقل هستند. لطفا در اظهار نظر خود دقت بیشتری داشته باشید. خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۱۶

        ,در دنیایی که وجدان مُرده است ؛ قبح هر عمل ناشایستی
        انگار ازمیان رخت بربسته و نمایان مباح به نظرها رسیده متاسفم . سرکار و جناب القاب براندازه‌ی خودتان شاید باشد برای دیگران بکارنبرید . اثر متعلق به صائب تبریزی است و شما با دخل و تصرف در آن بدون حتی بردن از نامی از صائب تبریزی !! حق ایشان را ضایع نموده اید .

        متاسفم افسوس .



        مهدی رستگاری
        مهدی رستگاری
        شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۰:۳۱
        بیدل دهلوی بیتی دارد که می فرماید:
        چشمی که ندارد نظری حلقه دام است
        آن لب که سخن سنج مباشد لب بام است
        شما که سواد کافی برای اعلام نظز ندارید، چرا به خود حق اعلام نظر می دهید و آبروی خود را برده و صفحه شعر دیگران را زشت می کنید؟ شما که فرق بین توارد خاطر، اقتباس، تضمین و سرقت ادبی را بلد نیستید، چگونه حق اظهار نظر در مورد آثار ادبی دیگران پیدا می کنید و به دیگران تهمت می زنید؟ چرا پست آخر شما در صفحه شعر من امکان پاسخگویی ندارد؟
        اجازه بدهید ای بار من برای شما متاسف باشم. لطفا مدیر محترم وبسایت جناب احمدی ملاحظه و رسیدگی کنند. بعد از حدود بیست سال عضویت در این پایگاه ادبی، چنین برخورد بی پایه و دور از ادبی اصلا پذیرفتنی نیست.
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۱:۰۰

        مهدی رستگاری
        ۲۱ دقیقه پیش :
        :
        بیدل دهلوی بیتی دارد که می فرماید:
        چشمی که ندارد نظری حلقه دام است
        آن لب که سخن سنج مباشد لب بام است
        شما که سواد کافی برای اعلام نظز ندارید، چرا به خود حق اعلام نظر می دهید و آبروی خود را برده و صفحه شعر دیگران را زشت می کنید؟ شما که فرق بین توارد خاطر، اقتباس، تضمین و سرقت ادبی را بلد نیستید، چگونه حق اظهار نظر در مورد آثار ادبی دیگران پیدا می کنید و به دیگران تهمت می زنید؟ چرا پست آخر شما در صفحه شعر من امکان پاسخگویی ندارد؟
        اجازه بدهید ای بار من برای شما متاسف باشم. لطفا مدیر محترم وبسایت جناب احمدی ملاحظه و رسیدگی کنند. بعد از حدود بیست سال عضویت در این پایگاه ادبی، چنین برخورد بی پایه و دور از ادبی اصلا پذیرفتنی نیست.


        آقای رستگاری واقعاً متعجّبم از شما !
        قدما به حکمت اندیشی این ضرب المثل را الحق درباره شما گفته اند که : [ دروغ‌گو کم‌حافظه می شود و خودش خود را لو می دهد ] .

        چطوری بیست سال عضو سایت ادبی شعرناب هستید درحالی که تاریخ تاسیس سایت چهارده سال پیش است !


        دوم این‌که از اسم مدیرسایت سوء استفاده نمایید برای ناحق شدن حق . بلکه می توانستم مثل بقیه ی کاربرانی که به قول تان سرقات ادبی را گزارش می دهند منم با تیک نقد برایتان بنویسم که کارتان اشتباه است اما فقط غزل صائب را مستند برایتان نوشتم اصلاً آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است و شماچقدرررر نپک نشناس تشریف دارید که بجای عذ خواهی از صاحب اثر و مدیر سایت و بنده و بجای تشکر از تذکرات موثق که پیشکش تان ، حالا تهمت و توهین هم روا میدارید خدا انصاف تان دهد .

        مناسفم افسوس !!

        نرگس زند (آرامش)
        پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ ۲۲:۴۴
        درود وعرض ارادت خندانک
        زیباست خندانک
        موفق باشید خندانک
        مهدی رستگاری
        مهدی رستگاری
        شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۹:۲۳
        درود و سپاس بانوی گرامی. لطف تان پاینده خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۱۶

        متاسفم
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ ۱۱:۲۶
        درودها ادیب هنرمند جناب رستگاری بزرگوار

        بسیار زیبا قلم زدید

        موفق باشید و نویسا
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        مهدی رستگاری
        مهدی رستگاری
        شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۹:۲۳
        درود و سپاس فراوان جناب فلاح عزیز. خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۱۶

        متاسفم
        ارسال پاسخ
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ ۱۶:۱۱
        درود بر شما جناب رستگاری بزرگوار 🌺🌺🌷
        زیبا سرودید لذت بردم 🌺🌷🌷
        مهدی رستگاری
        مهدی رستگاری
        شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۹:۲۴
        درود و سپاس بیکران جناب راوی بزرگوار خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۱۷

        متاسفم
        مهدی رستگاری
        شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۰:۴۱
        خانم حسین زاده تاسف من برای شما به مراتب بیشتر است. لطفا بدون مطالعه و به دور از دانایی در صفحه شعر من مطالب خود را درج نکنید.
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۱:۰۱
        مهدی رستگاری
        ۲۱ دقیقه پیش :
        :
        بیدل دهلوی بیتی دارد که می فرماید:
        چشمی که ندارد نظری حلقه دام است
        آن لب که سخن سنج مباشد لب بام است
        شما که سواد کافی برای اعلام نظز ندارید، چرا به خود حق اعلام نظر می دهید و آبروی خود را برده و صفحه شعر دیگران را زشت می کنید؟ شما که فرق بین توارد خاطر، اقتباس، تضمین و سرقت ادبی را بلد نیستید، چگونه حق اظهار نظر در مورد آثار ادبی دیگران پیدا می کنید و به دیگران تهمت می زنید؟ چرا پست آخر شما در صفحه شعر من امکان پاسخگویی ندارد؟
        اجازه بدهید ای بار من برای شما متاسف باشم. لطفا مدیر محترم وبسایت جناب احمدی ملاحظه و رسیدگی کنند. بعد از حدود بیست سال عضویت در این پایگاه ادبی، چنین برخورد بی پایه و دور از ادبی اصلا پذیرفتنی نیست.
        خانم حسین زاده تاسف من برای شما به مراتب بیشتر است. لطفا بدون مطالعه و به دور از دانایی در صفحه شعر من مطالب خود را درج نکنید.





        آقای رستگاری واقعاً متعجّبم از شما !
        قدما به حکمت اندیشی این ضرب المثل را الحق درباره شما گفته اند که : [ دروغ‌گو کم‌حافظه می شود و خودش خود را لو می دهد ] .

        چطوری بیست سال عضو سایت ادبی شعرناب هستید درحالی که تاریخ تاسیس سایت چهارده سال پیش است !


        دوم این‌که از اسم مدیرسایت سوء استفاده نمایید برای ناحق شدن حق . بلکه می توانستم مثل بقیه ی کاربرانی که به قول تان سرقات ادبی را گزارش می دهند منم با تیک نقد برایتان بنویسم که کارتان اشتباه است اما فقط غزل صائب را مستند برایتان نوشتم اصلاً آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است و شماچقدرررر نپک نشناس تشریف دارید که بجای عذ خواهی از صاحب اثر و مدیر سایت و بنده و بجای تشکر از تذکرات موثق که پیشکش تان ، حالا تهمت و توهین هم روا میدارید خدا انصاف تان دهد .

        مناسفم افسوس !!

        ارسال پاسخ
        مهدی رستگاری
        مهدی رستگاری
        يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۶:۵۸
        خانم شما وقاحت را از حد گذرانده اید. : (۱) بی سواد هستید و در مورد چیزی که بلد نیستید اظهار نظر کرده اید (۲) در کمال نادانی تهمت جدی و بی پایه زده اید (۳) به جای عذرخواهی در نهایت پرهیز از ادب، در صفحه ای که متعلق به شما نیست، غوغا می کنید.
        لطفا بیش از این آبروی خود را در این پایگاه ادبی نبرید. من پاسخی برای فردی در سطح شما ندارم.
        مهدی رستگاری
        دوشنبه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۸:۱۱
        متاسفانه در ذیل این مطلب فردی که فاقد صلاحیت تخصصی و اخلاقی است، متهورانه به زعم خود مبادرت به 《نقد!!!!》این اثر ادبی نموده است و گویا با اختیاراتی که در این وبسایت دارد، امکان حذف مطالب ناروای خود را هم یکسره کرده و بسته است. موضوع طی مکاتبه ای به صاحب امتیاز و مدیر محترم این وبسایت انتقال داده شده و منتظر ترتیب اثر ایشان در این زمینه هستم.
        اما برای آگاهی خوانندگان محترم این صفحه موارد زیر را لازم به ذکر می بینم:
        الف) از نظر شرعی تهمت جزو گناهان کبیره بوده و آن قدر زشت است که حتی شیطان رجیم از مبادرت به آن ابا دارد (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران،‌ دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.، ج۲، ص.۳۵۸).
        ب) بر اساس ماده ۶۹۷ و ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی و ماده ۱۸۱ قانون جرایم رایانه ای در جمهوری اسلامی ایران ، 《تهمت》 و 《نشر اکاذیب》جرم تلقی می شود و دارای مجازات است.
        مولف این اثر تمام حقوق قانونی و شرعی خود را در این زمینه محفوظ دانسته و در این چهارچوب خود را مختار به عمل می داند.
        روح اله سلیمی ناحیه
        دوشنبه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۸:۳۶
        با درود و احترام
        ابتدا باید بگویم که هر دو شما ادیب و بزرگوارید
        من از خواندن نظر بانو حسین زاده که الحق استاد هستند متعجب شدم
        من نه شاعرم نه شناختی عمیق از شعرو شاعری دارم
        پس اگر خطا گفتم ببخشید
        در مصرع اول که جناب رستگاری سرودند ای غنچه ای که چاک گریبان دریده ای ، شاخه گلی که غنچه دهد و غنچه ای که چاک خورد یا دریده و پاره شود تا گل باز کند
        این حالات که در افکار شاعری هست رو چگونه می شود شعر کرد
        پس به یقیین درصد یااحتمال تشابه بالاست و شایدگاهی هم خیلی نزدیک شود
        این تنه شعر است که نشان از کپی می دهد
        اما اقتباس و هم سِره سرایی یا هم مضمونی شعری با شعری دیگر با اعلام و اشاره چه بسا زیباهم می شود و ایرادی ندارد

        مثل شعر اگر ان ترک شیرازی به دست ارد دل ما را
        که تعداد زیادی اقتباس کرده و سروده

        من بیتی نوشته بودم که در کل بیت فقط یک کلمه اختلاف داشت در حالی که من حتی اون بیت رو نشنیده بودم

        دیگه بیشتر از این بلد نیستم
        فقط سعی کردم از اختلاف نظرات شما کم کنم
        ،،🌹🌹🌹🌹🌹

        مهدی رستگاری
        مهدی رستگاری
        دوشنبه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۴۰
        سلام و درود جناب سلیمی و تشکر از عنایت شما‌. البته من نیازی نمی بینم در مورد مشترک بودن سه کلمه در مصراع این شعر با مطلع یکی از شعرهای صائب به کسی توضیح بدهم. اما اجازه بفرمایید بر اساس منطق 《نقد !!! با چاشنی افترا》که شامل حال این غزل من شده، حافظ شیرازی را به عنوان یکی از بزرگ ترین سارقان ادبی ادبیات فارسی به حضور خوانندگان این صفحه شعر معرفی کنم. شاید مدعیان مودب، بی غرض و باسواد《نقد!!!》 گریبان مرا رها کرده و به دامان وی درآویزند. شواهد جرم حافظ بر اساس منطق 《نقد!!!》 به قرار زیر هست:
        سعدی: من از آن روز كه در بند توام آزادم/ پادشاهم كه به دست تو اسیر افتادم

        حافظ: حافظ از جور تو حاشا كه بگرداند روی/ 'من از آن روز كه در بند توام آزادم'

        سعدی: در سراپای وجودت هنری نیست كه نیست/ عیبت آن است كه بر بنده نمی‌بخشایی...

        حافظ: غیر از این نكته كه حافظ ز تو ناخشنود است/ 'در سراپای وجودت هنری نیست كه نیست'

        سعدی : بدم گفتی و خرسندم عفاك الله نكو گفتی/ سگم خواندی و خشنودم جزاك الله كرم كردی

        حافظ :' بدم گفتی و خرسندم عفاك الله نكو گفتی '/ جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شكرخا را

        سعدی : دیو بگریزد از آن قوم كه قرآن خوانند/ آدمی‌زاده نگه‌دار كه مصحف ببرد

        حافظ :زاهد از رندی حافظ نكند فهم چه شد/' دیو بگریزد از آن قوم كه قرآن خوانند'

        سعدی :كجا خود شكر این نعمت گذارم/ كه زور مردم آزاری ندارم

        حافظ :من از بازوی خود دارم بسی شكر/ ' كه زور مردم آزاری ندارم '

        سعدی : كیست آن كش سر پیوند تو در خاطر نیست/ یا نظر در تو ندارد مگرش ناظر نیست

        حافظ :سر پیوند تو تنها نه دل حافظ راست/ 'كیست آن كش سر پیوند تو در خاطر نیست'

        سعدی :جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب/ كه مهربانی از آن طبع و خو نمی‌آید

        حافظ :' جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب'/ كه وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
        خواجو: خرقه رهن خانه خمار دارد پیر ما/ ای همه رندان مرید پیر ساغرگیر ما

        حافظ: ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون/ روی سوی خانه خمار دارد پیر ما

        خواجو: گر شدیم از باده بدنام جهان تدبیر چیست/ همچنین رفت است در عهد ازل تقدیر ما

        حافظ: در خرابات طریقت ما به هم‌ منزل شویم/ كاین چنین رفته است در عهد ازل تقدیر ما

        خواجو: تا ببینند مگر نور تجلی جمال/ همچو موسی ارنی گوی به میقات آیند

        حافظ: با تو آن عهد كه در وادی ایمن بستیم/ همچو موسی ارنی گوی به میقات بریم

        خواجو: گرم بهر سر مویی هزار جان بودی/ فدای جان و سرش كردمی به جان و سرش

        حافظ: بگفتمی كه چه ارزد نسیم طره دوست/ گرم به هر سر مویی هزار جان بودی

        خواجو: ایا صبا خبری كن مرا از آن كه تو دانی/ بدان زمین گذری كن در آن زمان كه تو دانی

        حافظ: نسیم صبح سعادت بدان نشان كه تو دانی/ گذر به كوی فلان كن در آن زمان كه تو دانی
        اوحدی: مده به شاهد دنیا عنان دل، زنهار/ كه این عجوزه عروس هزار داماد است

        حافظ: مجو درستی عهد از جهان سست بنیاد/ كه این عجوز عروس هزارداماد است

        كمال‌الدین اصفهانی: بر آب چشمش رحمت كن و مبر آبش/ كه گفته‌اند نكویی كن و در آب انداز

        حافظ: مرا به كشتی باده درافكن ای ساقی/ كه گفته‌اند نكویی كن و در آب انداز

        سنایی: مگر كه جمله بمردند و نیز شاید بود/ خدای عزوجل جمله را بیامرزاد

        حافظ: نظیر خویش بنگذاشتند و بگذشتند/ خدای عزوجل جمله را بیامرزاد

        راوندی: سرت سبز و دلت خوش باد جاوید/ حسودان تو را خذلان گرفته

        حافظ: سرت سبز و دلت خوش باد جاوید/ كه خوش نقشی نمودی از خط یار

        ظهیر فاریابی: مرا امید وصال تو زنده می‌دارد/ وگرنه بی تو نه عینم بماند نه اثرم

        حافظ: مرا امید وصال تو زنده می‌دارد/ وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاك

        و...
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2