يکشنبه ۴ آذر
شب آرامش شعری از مجتبی یزدی صوفی
از دفتر دیوان صوفی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۰ فروردين ۱۴۰۳ ۰۵:۱۲ شماره ثبت ۱۲۹۰۲۷
بازدید : ۲۱۸ | نظرات : ۱۲
|
دفاتر شعر مجتبی یزدی صوفی
آخرین اشعار ناب مجتبی یزدی صوفی
|
یک شبی یاد تو کردم دلم آرام گرفت
دفتر شعر من از عاشقیت نام گرفت
آنقَدَر مست و پریشان و غزل خوان شده ام
که سبو یاد لبت کرد و لبم کام گرفت
مست و دیوانهام و عاشق دلداده شدم
جم جمشید هم از ساغر تو جام گرفت
از دو چشمت چه بگویم که همه آتش بود
دود این عاشقی اخر به سرم بام گرفت
با یکی گردش چشمت به سماع آمده ام
عقلم افسار گسیخت، دلت آرام گرفت؟
گیسوی همچو کمندت به دلم خورده گره
تیر مژگان تو از خلق جهان دام گرفت
زیور عالم عشق ابدی حسن تو است
رونق فصل بهاران ز تو ایهام گرفت
دفترم باز و قلم گنگ ز تفسیر جنون
این چنین است غزل روی به اتمام گرفت
صوفی عاشق شیرین سخن وادی شعر
سر به بالین تو بنهاد که آرام گرفت
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مجتبی یزدی(صوفی)
1403119
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما در مورد نکته اول عارضم به حضورتون که بایست با یک مکث آنی خوانده شود ود در معنی گسیختن منظور رمیدن و از دست رفتن عقل است که مانند مرکبی رمیده است
و در مورد نکته دوم دقیقا در مورد حسن روی معشوق است
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.