پای جان دادن تان مُهره ی تکرارترم
بی گناهی که به جایت ، سَرِ بردارترم
در نگاهت ، همه خوبان جهانند ولی؛
پیش چشمان تو من از همه کس خوارترم
هر کسی هم بشود محرم و همراه دلت!
مطمئن باش که من ، محرم اسرارترم
دل نکن خوش به زبان بازی و قربان صدقه
در وفا پیش دلت ، ماهِ سزاوارترم
وقت شادی همگان دور تو باشند ، وَ من؛
در پرستاری تان ! ، قابل و غمخوارترم
خار در پای تو بنشیند عذاب است مرا
من از این فاصله ، از رنج تو بیمار ترم
بندِ آغوش قفس هستم و بی تاب و توان
روز بیدارم و شب ، بی کس و تبدارترم
در هدف های تو همپا نشود هیچ کسی
من برایت به یقین ، گرمیِ بازارترم
هر چقدرم ، تو برانی ام از اطرافِ خودت
در صبوریِ تو عمری ست ، که بسیار ترم
هر کسی گوش کند صحبت و درد دلِ تو
من بر اسرارِ دلت ، راز نگهدارترم
آتش عشق تو در سینه ی من میسوزد
شمع و پروانه منم ، شعله ی پرگارترم
راه و بیراهه زدن را همه آموخت دلم
من فقط ، در سفرِ عشق ، خطاکارترم
دور باد از تو ، گزندِ همه ی حادثه ها
تا به کی ، بر غم دوریِ تو ناچارترم !؟
افسانه_احمدی_پونه