سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        دلتنگی

        شعری از

        طاهره بختیاری

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۲۵ شماره ثبت ۱۲۶۶۹۸
          بازدید : ۱۲۴   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر طاهره بختیاری
        آخرین اشعار ناب طاهره بختیاری

        گاهی دلم تنگ می شود
        گاهی به یاد نگارم حواسم پرت می شود
        گاهی نمی شود که نمی شود
        گاهی هوای نفسم قطع می شود
        گاهی نگاهم به نگاهش نمی رسد
        گاهی زمان نمی گذرد که نمی گذرد
        گاهی در انتظار پیامی که نمی رسد
        گاهی چشمهای من خشک می شود
        گاهی بیاد تمام لحظه ها که می شود
        گاهی همان ها تمام ، آرزو می شود
        گاهی نیازم که نیازش نمی شود
        گاهی هوای نفسش نیاز می شود
        گاهی چنان دلتنگ می شود
        گاهی به هیچ ، رنگ به رنگ می شود
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۱۷
        درود بانو
        دلنوشته زیبایی است
        جسارتا تضمین از زنده یاد قیصرمشخص نشده است
        "گاهی نمی شود که نمی شود" خندانک خندانک
        طاهره بختیاری
        طاهره بختیاری
        يکشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۲ ۰۶:۴۵
        سلام و ارادت
        ممنونم که دقت دارید
        من فقط مواقعی که چیزی به ذهنم می رسد می نویسم
        و قبل از آن تا بحال نشده مطلبی بخوانم و بعد بنویسم
        جز بعضی از اشعار کوتاه ، دو بیتی که جوابیه داشته باشم و بداهه گفته شود . و بیشتر هم در آن واحد به ذهن حقیر خطورمی کنند. سپاس از مهر شما
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۳۳
        دلتنگانه زیبایی ست.. خندانک خندانک
        درود بر شما خندانک
        طاهره بختیاری
        طاهره بختیاری
        يکشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۲ ۰۶:۴۶
        شاهزاده خانوم
        سپاس و متشکر که محبت کردید و خواندید .
        ارسال پاسخ
        راحله حصارکی (راحیل)
        شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۴۲
        احسنت 🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
        طاهره بختیاری
        طاهره بختیاری
        يکشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۲ ۰۶:۴۷
        لطف داری راحله جونم
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲ ۱۰:۰۹
        درودتان گرامی

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره بختیاری
        طاهره بختیاری
        يکشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۲ ۰۶:۴۸
        همچنین بزرگوار
        ممنون که قابل دانستید .
        ارسال پاسخ
        جواد مهدی پور
        شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲ ۱۷:۴۱
        درود بر شما بانوبختیاری گرامی

        ناب سرودید

        زنده باشید
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        طاهره بختیاری
        طاهره بختیاری
        يکشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۲ ۰۶:۴۹
        ارادت آقای مهدی پور
        ناب شمایید که قابل دیدید و خوانش کردید.
        سپاس
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4