قلم

در وصف قلم‌

اي قلم اي در نظر ها محترم
از  تو حاصل مي‌شود سيم و درم
اين قلم را حق تعالي قدر داد
جاي او را در همه جا صدر داد
شاه و سلطان را اگر نبود قلم‌
كي شود در نام تنهايي علم
در خور سلطان و شه باشد قلم
مايه هر بي نوا باشد قلم
هر كه با تو آشناشد اي قلم
منشي در بارشاه شد اي قلم
گر قلم داري برو با لانشين‌
از قلم عزت بخواه راحت ببين‌
گر قلم داري دبيري يا وزيري
يا شوي منشي بدربار امير
حاجتت گردد روا از اين قلم‌
مي‌زدايد از دلت رنج و الم‌
از قلم حاصل شود كام دلت
در همه جا صدر گردد منزلت
ميرساند اين قلم بر شاهيت
ميدهد اعلائي و والائيت
از قلم آباد گردد خانه‌ها
مي‌شود تعمير ازو ويرانه‌ها
اين قلم كار دو صد لشكر كند
سركشان را اين قلم بي سر كند
اين قلم گردد امين پادشاه
اين قلم بر بي‌نوا بدهد نوا
اين قلم را خوانده اند شاه جهان
اين قلم را طالبند پير و جوان
اين قلم را است توصيف زياد
اين قلم را خوانده‌اند باب المراد
اين قلم درد ترا درمان كند
مشكلت را اين قلم آسان كند
بر تري وابسته باشد در قلم‌
نه بدارائي و افزوني درم
اين قلم از كار و بارو رفته‌گان
ميدهد اخبار بر آيندگان
باقيات الصالحات از اين قلم‌
مي شود حاصل مگو لا گو نعم‌
هر كه را انشاء و املا شد بلند
هست آنكس در نظر ها محترم
اين قلم نادار را دارا كند
اين قلم افتاده را بالا كند
بنده را مولا نمايد اين قلم‌
زشت را زيبا نمايد اين قلم‌
خفتگان را اي قلم بيدار كن
منع شان از تهمت و آزار كن‌
بايد ارباب قلم در هر زمان
بوده و باشد بخلقان مهربان
بر همه خلق خدا احسان كند
آنچه دشوار است او آسان كند
هر كه را باشد قلم عامل بود
عارف و مردانه و عاقل بود
اين قلم حسن عمل بار آورد
اين قلم كشتي بساحل مي‌برد
اسودا باشد قلم شايان تو
راستي بنوشته در ايمان تو