دوشنبه ۵ آذر
کوچه ی دل شعری از مشکوة توکل
از دفتر شکوه ها نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۱۹:۱۴ شماره ثبت ۱۲۳۷۷
بازدید : ۷۵۷ | نظرات : ۳۹
|
آخرین اشعار ناب مشکوة توکل
|
کوچه ی دل
با کسب اجازه از شاعر بزگوار حسین منزوی
(تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتــم از تو و در صبحدم زدم)
دیشب تمام کوچه ی دل را قدم زدم
بوسی بر آستانه ی اهل قلم زدم
من بودم و خیال تو و ماهتاب و بعد
دل را به بحر عشق تو من بی بلم زدم
آنگه خیال خوب تو خواب از سرم گرفت
هی از تو شعر خواندم و هی از تو دم زدم
آنجا که جلوه کرد جهانی به چشم تو
اخمی به جام کردم و سنگی به جم زدم
آنقدر من خراب تو گشتم که گوپیا
زآوارگیم طعنه به آوار بم زدم
وقتی تو نیستی غم و تشویش با من است
شب در بغل بدون تو زانوی غم زدم
تو برتری ز ماه و بزرگی بسان کوه
این اشتباه بود که پیشت منم زدم
دیدم که پیر گفت جهان جمله جبر نیست
شاید که سرنوشت خودم را رقم زدم
آمد صدای همهمه جانا خموش باش
انگار خواب اهل محل را به هم زدم
مشکوة
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.