قاصدی از کربلا آمد که تا دیدش دوید
گفت میخواهم بگویی شرحی از احوال دید
گفت پیغمبرسری بر نیزه میگفتَ الغریب
آسمان افتاد زمین خورشید شهید
~~~~~~~~
یک شهی میدان تن انبار تیر
باز یاران ای کجا شهیار پیر
آن مظاهر آن یل و عباس شیر
اکبر و اصغر و قاسم ماه نیر
ای کجائید تا بَرِ شاه شهید
گل شوید گلگون کنید افکار تیر
~~~~~~~
آنچه در کربلا حسین را شهید
چیزی نبود جز افکار تیر و شمشیر
حضور تو مهم نیست
مهم نیست که تو بیایی یا نیایی
مهم انسانیت توست
مهم تفکر توست
مهم این ست که حقیقت را چگونه تفسیر میکنی
حق را به چه کسی میدهی
مظلومیت را چگونه یاری میکنی
مهم اینست که بدانی برای چه گریه میکنی
مهم آمدنت نیست
مهم برگشتن است
که در فردایت آیا تغییری حاصل میگردد
امسالت نسبت به پارسالت چی
برای خودت انسان بهتری آیا شدهای تا خیرت به دیگری رسد
اربعین چیزی ندارد ،مگر
خودشناسی
هر کس خود را شناخت ، بداند زیارت قبول
وگر نه اربعین
نمیخواهد دیگر زحمت این راه را بر پا مستولی
سال آینده و سالهای بعد و بعد و بعد
شما نمیباید در این راه قدم بردارید.
زیارت باید دلی باشد
دلی که از خودش باخبر باشد و آنوقت چند کوچه ، دِهی پایین تر
این شامل تو هم میشود
تو که زیارت نرفتهای اما اسمت با حسین گره خورده
منی که هزار یک دلیل و بهانه برای نرفتن ساخته ام
از هر گوشهای که سلام کنی جوابت داده میشود
اربعین یک سفر زیارتی ساده که نیست
اربعین یک راه هم نیست
اربعین هدف است
مقصد است
حقیقت ست
خداشناسی ست
اربعین مظلومیت ست
اربعین شلاق خوردن است
یا از دست نادانی خود
یا بوسیلهی منافق ،بی دین ظاهر نما
اربعین ظالم شناسی ست
اربعین دانایی ست
فهمیدن است
اربعین سختی راهاست
مرارت زخم است
زحمت بیخوابی ست
همه اینها خلاصه میشوند در خود شناسی
و آنگاه اسمش گذاشتهاند اربعین
علم از دست شه افتاد زمین باز نگران نیست ولی
بعد چهارصد و هزار باز علمدار ،عباس است ولی
______
آروین
به یاری خدا تمام کسانی که هر ساله به نادی هل من ناصر ینصرنی
پاسخ
همه عباس اند و علمدار به دوش
انشالله که همهی ما بر سفره اهل بیت در محشر خواهیم نشست
خداوندا ما را از این لطف و نعمتت بینصیب مگردان