می شود روی دلت ، سنجاق بـاشم تا ابد؟
من برای عاشقی ، هم ساده ام هم نابلد
نیمی از این راه را ، آیا نشـانم می دهی؟
شاید این سختی برای هر دومان آسان شود
باورش با تو ولی دل ، تا نگاهت می کنم !
دست و پا گم کرده قدری نامنظم می زند
در سرت راهی اگر داری ، بگوشم مهـربان
قبل از اینکه دلبری دیگر کند ، راهِ تـو سد
در خیابـان ، جـای ابراز علاقه باب نیست
چشم این و آن به ولله ، می کند ما را رصد
با دو دستت پس نزن دل را نگاهت واضح است
عشق دارد در خودش ! بگذر تو از این جزر ومد
من نمیدانم صدایم ؟! ، حرف هایم ! ، لکنتم !
با تب و مِن مِن کنان آیا به گوشت می رسد
سر به زیـر و سـاکتی ، امـا بیابـان زاده ای
چشم هـایت ، بره آهــوی دلم را می درد
باز کن لب هـای ، لبریـز از تمنایت بگـو ؛
حرف دل گاهی سکوتش هم به آتش میکشد
گشت ارشــاد آمده ، لطفـا جــوابم را بـده
تـا نسـازند از نخــورده آش ، فیلم مستند
وقت چندانی نـداری ، گیر اگـر افتادی ام !
یک وثیقه ، قلب خود را می دهم جای سند
لعنتی ایـن پا و آن پا کـردنت ، شد دردسر !
امرِ معروف هر دوی مـا را به زندان می برد
صبر کن! انگار گفتی ، می شوم همپـای تو ؟
آری آری ، روی خط خنـده ات افتــاده رد
سخت میگیری ولی با یک اشـاره هم قبول
می شود روی دلت ، سنجاق باشم تا ابـد ؟
افسانه_احمدی_پونه
سلام نازنین بانو
زیبا می نگارید مرحبا
با ایما و اشاراتی لطیف و بهروز و دلپسند
مزیّن به آرایه ادبی ردّالعَجُز علی الصدر
سلامت و دلشاد باشید