جمعه ۲ آذر
نقد شعر شعری از مریم گمار
از دفتر عاشقانه های مریم نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۴۲ شماره ثبت ۱۲۱۶۲۲
بازدید : ۲۷۱ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب مریم گمار
|
یک جرعه نگاه به اشعار رضا حدادیان از کرمانشاه
منتقد؛ مریم گمار
شکلو فسکی میگوید کار اصلی هنر ایجاد تغییر شکل در واقعیت است وهدف اصلی زبان ادبی این است که عادات ادراکی واحساسی را در شعر با استفاده از اشکال غریب وغیر عادی برهم بزند واین یعنی آشنا زدایی
در واقع هرچه متن معمولی تر باشد نیت مولف آشکار تر میشود وهرچه متن ادبی عالی تر وزبان ادبی تر میشود شعر ظرفیت تاویل پذیری بیشتری را داراست و از این میان ممکن است یکی از تاویل ها با نیت شاعر یکی باشد
و از نکته های مثبت اشعار جناب حدادیان تاویل پذیر بودن اشعار ایشان وآشنازدایی در زبان ادبی است
نگاهی به دوشعر سپید کوتاه و یک رباعی
۱__
دهان شکوفه
پر از کلماتیست
که در ذهن درخت مانده بود
#رضاحدادیان
همان طور که میدانیم یکی از نکات کلیدی در شعر سپید برای رسیدن به شعر چند لایه و معناگریز استفاده درست از نماد و نشانه ها عنوان کرد
واینجا با استفاده از نماد ونشانه ی( شکوفه ) واندیشه خوب شاعر ایشان توانسته با استفاده از (چند معنایی نشانه ها )مخاطب را وادار به تفکر بیشتر کند یعنی در خلق آثارش موفق بود
شاید( شکوفه )در نگاه اول نمادی از زیبایی و آغاز طبیعت وشور زندگیست اما در تاویل دوم که به نظر بنده بیشتر مد نظر شاعر بوده در اینجا با آرایه تشخیص جان گرفته او را چون انسانی می بینی . در واقع با هنجارشکنی و برجسته سازی پیش روهستی ک در این شعر شکل گرفته اگر چه از نشانه های عینی و طبیعی مانند شکوفه و درخت استفاده شده
اما در نهایت ،فضا وتخیل شاعرانه ی شاعر کاملا به سمت سورئال ( فراطبیعی) و تصویر ذهنی کشیده میشود چرا که مرز خیال و واقعیت را با ترکیباتی تازه مانند( ذهن درخت) ، (دهان شکوفه) در مینوردد وبه کشفی جدید در جان شعر و کلمات میرسد که در واقعیت دیده نمیشود با شعری لایه مند و معنا گریز پیش رویم
۲___
با رفتن ماه
تنها
نبض پنجره بود
که ایستاد.
رضاحدادیان
دراینشعر فعل رفتن و ایستادن به چندتاویل معنا می گردد چه رفتن، چه ایستادن، در شعر جز معنای معمولی وعادی ، به معنای مرگ بکار رفته و
از طرفی تقابل وتضادی معنایی میان ایستادن ورفتن دیده میشود
در شعر با نماد( ماه ) در حکم جانشینی یا همان استعاره روبریم ودر سطر دیگر ترکیب ( نبض پنجره) ، به پنجره با آرایه تشخیص جان بخشیده در واقع زبانی شاعرانه و آشنازدایی کلمات دیده میشود
هر چند با نماد ها و نشانه هایی چون (ماه) (پنجره) که تصاویری عینی هستند روبرویم اما شاعر درواقع کلمات عینی را بخدمت میگیرد تا به تصویری ذهنی و سورئال دست پیدا کند
از آنجا در شعر ایهام استفاده شده و تاویل پذیر می باشد خبر از لایه مند بودن آن است که در لایه بیرونی شعر، لایه های دیگر دیده میشود
اگر تخیل شاعرانه بخواهم بگویم شاعر با ترکیباتی چون ( نبض پنجره) استفاده کرده که تصویری ذهنی را به نمایش می گذارد یا درسطر اول راه رفتن ماه باز تصویری ذهنی و سورئال می باشد او همزمان هم تاویلی عاشقانه را به میان می کشد هم مرگی غم انگیز که می تواند نشانه ای از یک رویداد سخت زندگی باشد
شاعر در ناخودآگاه وذهنیت خود در فعل رفتن و ماندن قدم می زند و در اخر جز ماندن بر نمی گزیند که ذات شاعر را با قدرت تمام به نمایش می گذارد تخیل شاعرانه ،نبوغ و هنر شاعر را به رخ میکشد هرچند در فضایی فرا طبیعی و ذهنی روبر باشیم
یاکوبسن در جایی میگوید سویه ی دگرگون کننده شعر همان آشنازدایی یابرجسته سازیست ودر اشعار رضا حدادیان به وفور برجسته سازی واژه ها دیده میشود #مریم گمار
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.