سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 19 دی 1403
  • قيام خونين مردم قم، 1356 هـ ش
9 رجب 1446
    Wednesday 8 Jan 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      گرچه باغ من از درخت تهی ست در سرم فکر کاشتن دارم شعر را، عشق را، مکاشفه را همه را از نداشتن دارم...یاسر قنبرلو

      چهارشنبه ۱۹ دی

      ختم عذا

      شعری از

      سید عرفان جوکار جمالی

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۴۵ شماره ثبت ۱۲۱۳۵۸
        بازدید : ۱۶۸   |    نظرات : ۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر سید عرفان جوکار جمالی
      آخرین اشعار ناب سید عرفان جوکار جمالی

      امشبی را با دلم سر کن نگارا جانِ من 
      عجز و سوز و خواهشم را بین خدارا جانِ من 
      سینه ام با زخم هجران پاره پاره گشته است
      ای رفو گر شرحه شرحه دوز ما را جانِ من 
      هر شب از داغِ فراقت خواب دارم من مگر 
      باده از میخانه آور غم گسارا جانِ من 
      شیشه ای نازک دلم من، با دلم بازی مکن
      لخت لختی عاشقت را کن مدارا جانِ من 
      قطره قطره اشک از رخسار دارد می‌رود
      هم چو شمعم! دل نسوزان آشکارا جانِ من 
      شمعِ رقصان! با غضب هر دم مزن پروانه را
      هم زبانم! کن مدارا  آشنارا  جانِ من 
      بی قرارم می‌فشارم سینه‌ی افشرده ام 
      حال این افشرده جان را دِه شفا را جانِ من 
      می‌رود فصلِ بهاران، عمرِ من هم می‌رود 
      غم نباشد تو بیا تازه بهارا جانِ من 
      رهروانی در رَهند و غم گساران پشتِ در
      خیره ام به در، تو آور این دوا را جانِ من 
      دردِ عشقی به دَرونِ استخوان پیچیده است
      یک جهان شو سمعِ دردِ بی‌نوا را جانِ من
      پاک بازان، گل عذاران، راد مردان در غمند
      از سفر برگرد، کن خَتمِ عذا را جانِ من
      من سراپا عشق هستم ای بهارِ دلکشان
      بنگر این نقش به خون شسته رضا را جانِ من
      هم نفس با نارفیقان، هم قدم با دشمنان
      لااقل با نارفیقان کن وفا را جانِ من
      ظالمان در پیچ و تاب زندگی جان می‌دهند 
      رو به پایان بخش این جور و جفا را جانِ من
      می‌گریسم هر شبی دریا به دریا تا سحر
      خوش سَرِ سبزت، بمان یارا کنارا جانِ من
      بشنو «عرفان» کاروانِ مرگ می آید، لااقل
      عالمی دیگر نظر افکن نگارا جانِ من 
      سیدعرفان_جوکارجمالی
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      سیاوش آزاد
      شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۰۸:۵۶
      سلام کلمات فارسی را گویند که با تنوین عربی به کار نبریم بنابرین ردیف اشکال دارد
      نیلوفر تیر
      نیلوفر تیر
      شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۱۰
      تنوین نداشت که
      ارسال پاسخ
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۷:۱۷
      خندانک خندانک خندانک
      نیلوفر تیر
      شنبه ۳ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۰۹
      خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1