جمعه ۹ آذر
|
دفاتر شعر مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
آخرین اشعار ناب مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
|
در حوالی خیالم یک نفر می آید
سفره ای از دل تنگ و دستهایی خالی
چشمهایش پایین و سری تا به ابد شرمنده
قامتش خم شده از زندگی پوشالی
یک نفر که هر نفس درد کنارش دارد
یک نفر هم قدم فصل زمین خوردن برگ
در خیالم که خزان دمیده بر رخسارش
یک نفر شبیه آن لحظه ی روییدن مرگ
کوله بارش تهی از خاطره ی خندیدن
یک نفر شبزده و غمزده در شهر جنون
در حوالی پل پرسه زدن تا فردا
در خیالم میچکد دوباره از قلبش خون
در خیالم که یکی به هر قدم می آید
خسته از راه درازی که به فردا دارد
یک نفر جان مرا می برد از من بیرون
در خیالم که دلی غریب و تنها دارد
...
مهدی بدری(دلسوز)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.