دوشنبه ۵ آذر
صید و صیاد شعری از بهمن بیدقی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۵۳ شماره ثبت ۱۲۱۲۷۲
بازدید : ۸۴ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب بهمن بیدقی
|
صید و صیاد
یه لحظه گره خورد باهم ،
نگاهِ صید و صیاد
به یک لحظه ترحمی بارید ،
به جانِ صیاد
جنگل آن ثانیه را دید
کم مانده بود تا نیک زند زشوق فریاد
ز آنجا دورترشد بچه آهو
نزدیکتر و نزدیکتر شد ،
یه شیر به صیاد
یه لحظه بچه آهو ماند و،
مغزش و، خاطراتی تلخ و،
هجومِ آنها در یاد
یادِ آدمهایی شیاد
همه قوم و قبیله اش را آنها کشته بودند
نگاهِ بچه آهو شیر را دید
خود را جلو انداخت ،
ز بهرِ کمکی عظیم به صیاد
مردد شده بود شیر،
بینِ او و، صیاد
مرد تازه شیر را دید
ایثارِ بچه آهو را هم دید
فی الفور شیر مُرد ،
با شلیکِ صیاد
این صحنه را جنگل مشابه اش را ،
هیچ نداشت در یاد
معصومیت و ، ترحم و، ایثار و،
سریع الانتقال بودن ،
شد باعث و بانی براین ابیات
بهمن بیدقی 1402/3/29
|
نقدها و نظرات
|
با سلام و عرض ارادت آقای اکرمی بزرگوار ممنونم از لطفتون شاد باشید | |
|
با سلام و عرض ادب هنرمند بزرگوار ممنونم از لطفتون مؤید باشید | |
|
با سلام و عرض ارادت آقای کاظمی نیک بزرگوار ممنونم از لطفتون شاد باشید | |
|
با سلام و عرض ارادت استاد گرانقدر زبانم قاصر است از چگونگیِ تشکر از لطف و محبت بیکرانتان بزرگوار سلامت باشید و شادمان و مؤفق | |
|
با سلام و عرض ارادت آقای افشاری بزرگوار ممنونم از لطفتون شاد باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
روایت جالبی بود