سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 2 خرداد 1403
    15 ذو القعدة 1445
      Wednesday 22 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        چهارشنبه ۲ خرداد

        دیدی این شعر و سرودم !؟

        شعری از

        علیرضا امیرخیزی

        از دفتر عشق موهوم نوع شعر دوبیتی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۱۱:۴۸ شماره ثبت ۱۲۱۱۸
          بازدید : ۶۴۵   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        من میان دلِ تو خندیدم !
        من میانِ حیرت و بهتِ نگاهت  ...
        چه  بلند
        از تهِ دل ، خندیدم !
        دیدی از هیچ برایت....
        سخن از عشق سرودم !؟
        شعر و افسانه و صد باغِ  تفکر به نگاه ِنگرانت بگشودم !؟
        و به یک نقطه از این خانه ی احساس
        هزار خط و هزار خاطره چیدم !؟
        دیدی ازقطره ی شبنم که به یک برگِ گل آویخت ...
        هزار شاپرکِ تشنه به این خونِ دلم را
        - به چه افسون و چه آسان –
        به دو جامی که به یک واژه ی زنجیری ،
        ز لب ریخته ،
        سیراب نمودم !؟
        دیدی این شعر و سرودم !؟
        دیدی از درد سرودم ؟
        دیدی آسان و روان واژه تراوید ز ذهنم
        و به دنیای تو و
        خنجرتیزی که به پشتم زده عشقت ،
        چه قاه قاه بلندی زد و خندید !؟
        دیدی این دردِ کهنسال که در خاطره و قلبِ زمین
        سنگ تراشید ز اشکم  ؟
        دیدی این رازِ دلِ شاعِردرد و سخنِ هجر ! ؟
        دیدی از هیچ برایت ...
        سخن از درد خودت کردم  و
        از عشقِ فرومرده به چشمانِ تو گفتم  !؟
        دیدی این دردِ من و دردِ خودت را !؟
        دیدی این دردِ جهان من و تو ...
        بودنِ  بی  زیستن و زنده بگورِ احساسی ...
        که مرا همرهِ تو شعر کند  !؟ 
        دیدی این هجر !؟
        دیدی این شعر ...
        که خود ریخت ز دامانِ سرشکم !؟
         
        1391/6/28
         
        ******************
         
         این شعر در راستا و  ادامه ی احساسی است که  برای شعر باخت  سرزده  بود !
         
         
         
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0