در قالب چشمان من دیوان شعری
رودی زلال و جاری از مژگان شعری
بیتی به پیچک های پَرچین نگاهم
در آستان گفتگو ، ایوان شعری
مضمونِ رنگ و گرمی صدها غزل تو
در نبض قلب عاشقم ضر٘بان شعری
احساس و عطف بی تمنای حضوری
در دشت خشک واژه بذرافشان شعری
گل واژه های شعرهایم را ، نگینی
هم باغبان ، هم پاسبان ، عنوان شعری
با قافیه های دو. چشمانت ردیفم
در مستی هر مصرعم چشمان شعری
در بزم اشعار بلاتکلیفِ هر شب
کهنه حریف عاشق میدان شعری
هر پاره از یک قطعه ات در من شناور
نوشین شراب سفره ی احسان شعری
در نطفه ات آسودگی ها خانه دارد
گهواره و ، لالایی و ، جولان شعری
یک لشگر از اسطوره های حسِ نابی
در هر تغزل ، پایه و مهمان شعری
داغی همیشه در تمام سطرهایم
یک التهاب تازه در جریان شعری
هر قالبی را ، میتوانی شعر باشی
موزون و اندازه ترین میزان شعری
در هر گذر از تو نشانی می درخشد
شهری پر از دروازه و دالان شعری
در نیم قرن از زندگی ام جای داری
گنجینه ی پر رمز و راز جان شعری
یک پلک دیگر هم بزن کارم تمام است
افیون ناب و مُحرزِ درمان شعری
منظومه ای از ، کهکشـان واژگانی
هم ابتدای مصرع هم پایان شعری
افسانه_احمدی_پونه
بسیار زیبا بود
موفق باشید