جمعه ۹ آذر
|
دفاتر شعر مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
آخرین اشعار ناب مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
|
در شام تارم دیدمت روشنتر از آئینه ها
بودی جدا از کینه ها صبر و قرارم دیدمت
ماه شب تارم شدی یارم شدی یارم شدی
در کوچه های غربت و در انتظارم دیدمت
دیدم که در جان منی هم درد و درمان منی
دل میبری از چشم من سرو و صنوبر میشوی
دیدم که با آئینه ها از غصه ها رد میشوی
دیدم که با آیینه ها این قصه از بر میشوی
در چشم تارم دیدمت فصل بهارم دیدمت
دل میبری از بوستان ای مهربان ای مهربان
فردا طلوع چشم تو صبح مرا روشن کند
امشبم نویسم مهربان با من بمان با من بمان
فردا خزان غوغا کند شعر مرا رسوا کند
من شاعری بی همنفس همچون قناری در قفس
امشب نویسم از وفا از غربتی تا انتها
فردا کنار من بمان فردا به داد دل برس
در روز باران دیدمت شاد و غزلخوان دیدمت
شعر مرا باور بکن در فصل هجران دیدمت
دیدم که دل بردی ز من دیدم شدی هم جان و تن
اشک مرا باور بکن در روز باران دیدمت
…
مهدی بدری(دلسوز)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.